چه زمان رویاها زندگی ما را نابود میکنند؟
به دومین درس از درسهای موفقیت خوش آمدید. در این درس به این سوال پاسخ میدهیم که:
آیا رویاها همیشه ارزشمند و مفید هستند و موجب رشد و پویایی ما میشوند؟
آیا ممکن است رویاها ما و زندگی ما را تخریب کنند؟
فایل صوتی را در اینجا می توانید بشنوید:
متن فایل صوتی
در درس گذشته در رابطه با رویا صحبت کردیم. در مورد اینکه رویا چقدر میتونه در ما و زندگی ما تغییر ایجاد کنه و به رشد ما و رشد اطرافیان ما کمک کنه. امروز میخوام به یک سوال مهم پاسخ بدم:
آیا همه رویاهای ما برای ما مفید هستند؟ آیا همه رویاها زندگی ما رو به سمت پیشرفت و تعالی سوق میدهند؟ یا اینکه برخی از رویاها ما رو به سمت سراب میبرند، ما و زندگی ما رو به عکس تخریب میکنند؟
آیا این امکان وجود داره که رویاها، ما رو به سمت بدبختی ببرند و بر عکس اونچه گفته شد شادی، امید و انگیزه رو از ما بگیرند؟
من رویاها رو دو دسته کردم:
♦ رویاهای سفید
♦ رویاهای سیاه
اون چیزی که در جلسه قبل صحبت کردیم رویاهای سفید بودند اما رویاهایی هم هستند که سیاهند.
صحبت کردن در مورد رویا بدون پرداختن به رویاهایی که پوچ و توخالی هستند و زندگی ما و خود ما رو به سمت نابودی میبرند صحبت جامعی نخواهد بود. اگر ما بخواهیم درسهایی از موفقیت رو بدیم لازم است که درسهای ما توام با واقع بینی باشد.
هدف ما این نیست که صرفا در افراد امیدها و انگیزه های لحظه ای ایجاد کنیم و به افراد وعده بدیم که رویاهای خودشون رو به هر نحو ممکن دنبال کنند. بدون اینکه به این توجه کنند که آیا این رویاها اونها رو به سرمنزل مقصود میرسونه یا به بیراهه میبره.
رویاهای سیاه
در این جلسه میخواهیم به رویاهایی بپردازیم که اسمشون رو گذاشتیم رویاهای سیاه: رویاهایی که ما رو به سمت سراب میرن، به بیراهه میرن و ما و زندگی ما رو نابود میکنند
من این رویاها رو در چند دسته قرار دادم:
رویاهای برخواسته از کمبود ها و عقده ی حقارت
رویاهایی که ما انتخاب میکنیم تا بر ضعفها و کاستی های خود سرپوش بگذاریم. رویاهایی که به وجود می یان برای اینکه خودمون رو به دیگران ثابت کنیم. کسانی که شاید ارزش واقعی ما رو درک نکردند و الان ما در تلاشیم تا به هر قیمت ممکن با دست یافتن به موقعیتهای فوق العاده خودمون رو به اونها اثبات کنیم و جلب توجه کنیم.
برخی ها رویاهایی برخواسته از چشم هم چشمی و حسادت دارند، رویاهایی برخواسته از اینکه داشته های دیگران رو خواستند و برای اینکه کم نیارند و ثابت کنند که از دیگران کمتر نیستند. این رویاها برخواسته از عزت نفس پایین است و رویاهای اصیلی نیست و ره به ترکستان میبرد و ما رو به مقصد موفقیتی که در این وب سایت ما به اون میپردازیم نمیرسونه.
به عنوان مثال در یکی از فیلمهای تلوذیوون دختری بود که فکر میکرد در خانه پدریش رویاهاش سرکوب شده و به چیزهایی که دوست داشته نرسیده و حالا میخواست با مرد ثروتمندی ازدواج کنه که هم سن پدرشه، خلافکاره و برای ازدواج با او باید به کل خانواده پشت پا میزد. اما این دختر به قدری درگیر عقده های حقارته که حاضره به هر قیمت ممکن به یک مرد ثروتمند ازدواج کنه حتی اگر اون مرد ثروتمند اصلا و به هیچ وجه همسر مناسبی برای او نیست. او حاضره چشم و گوش خودشو به روی حقایق ببنده و به هر شکل ممکن به رویای خودش برسه . این رویا یک رویای سیاه است.
رویاهای برخواسته از جوزدگی و تبلیغات
رویاهایی که از علایق اصیل ما بر نمیخیزند. بلکه از سوی والدین، خانواده و جامعه به ما تزریق میشن. تبلیغاتی که ارزشها و استانداردهایی رو برای ما تعریف میکنه و این استانداردهای بیرونی که زاییده تبلیغات هستند تبدیل به رویاهای ما میشن. چه بسا والدین برای پر کردن خلاها و کمبودهای خودشون رویاهای خودشون رو به ما تزریق میکنند و به قدری ما رو در راه رسیدن به این رویا تشویق میکنند که باورمون میشه این رویا، رویای ماست. گاهی اوقات جامعه ارزشهایی رو به ما نشون میده و استانداردهایی رو تعریف میکنه که ما برای داشتنش دست و پا میزنیم در حالی که حقیقی نیستند.
رویاهای برخواسته از توهم
دور از واقع بینی، دور از اطلاعات درست و صحیح هستند، دست نیافتنی هستند، به دلیل احساسات کاذب در ما ایجاد شده اند. به عنوان مثال در یکی از فیلمهای تلویزیون پسری بود که میخواست بدون برنامه ریزی به صورت قاچاقی به خارج از کشور بره چون فکر میکرد که خارج از کشور بهشت گمشده ی اوست سرزمین موعود اوست و اگر از اینجا بره مشکلاتش حل میشه..
برخی ها بر پایه توهمات رویایی رو انتخاب میکنند و برای رسیدن به اون هر تلاشی میکنند در حالی که اون رویا فقط و فقط صاحبش رو به سمت سراب میبره و ممکنه حتی خیلی خطرناک باشه.
رویاهای برخواسته از عشق توخالی و خیالی
عشق هایی که خیالی هستند، دست نیافتنی اند و من اسم اون رو میزارم عطش. خیلی از افراد هستند که عاشق کسی میشن که دست نیافتنی است. اصلا آنها عاشق خود فرد نیستند بلکه چیزی که آنها عاشقش هستند مقوله دست نیافتنی بودن است. چنین افرادی از عزت نفس پایینی دارند و ناخودآگاه جذب کسانی میشوند که اونها رو طرد کنند. بنابراین عشقهای دست نیافتنی رو انتخاب میکنند. عشقهایی که به هر دلیل دست نیافتنی است مثلا یک طرفه است یا عشق نسبت به کسی که از سنخ و طبقه ما نیست. و این عشق تبدیل میشه به یک عطش برای رسیدن. تبدیل میشه به یک رویا، رویای وصال به معشوق. در حالی که حتی شاید اگر به اون فرد دست پیدا کنند این عشق همانجا خاموش شود چون در حقیقت این عشق نبوده بلکه عظش بوده است.
این دسته بندی من است و ممکنه که رویاهای دیگه ای هم باشند که ما رو به سمت پوچی ببرند.
اما سوال دیگه ای هم هست
آیا رویاهای سفید هم میتوانند به قیمت بدبختی ما تموم بشه و زندگی ما رو تخریب بکنه؟
پاسخ این است که بله. حتی همان رویاهایی که بر پایه ارزشهای اصیل ما هستند، بر پایه علایق ذاتی ما هستند و واقع بینانه اند نیز میتوانند زندگی ما رو تخریب کنند. وقتی که از رویا گذر نکنیم و در این رویا بمونیم.
زمانی که ما در رویاهای سفیدمون می مونیم از آنها گذر نمیکنیم آن رویاها سیاه میشوند.
یک رویا زمانی میتونه ما رو به شادی، امید و انگیزه برسونه که ما از اون رویا گذر کنیم. زمانی که ما درگیر ترسهای خود میشیم. در گیر باورهای خودمحدودکننده میشیم. زمانی که ترسهای ما در پشت دلایل منطقی، در پشت حساب کتاب کردنها و در پشت فلسفه بافی ها پنهان میشه و ما رو از تلاش شجاعانه برای رویاهامون باز میداره اون رویاها ما رو تخریب میکنه. در حقیقت اون رویاها نیستند که ما رو نابود میکنند بلکه ترسهای ما هستند، بلکه باورهای خودمحدود کننده ما هستند. بلکه رفتار غیرمسئولانه ما در مقابل رویاهامونه که ما و زندگی ما رو تخریب میکنه.
رویاهای طاقچه ای
وقتی ما برای رویاهامون تلاش نمیکنیم و پس از مدتی رویاهای ما قاب گرفته میشن و توی طاقچه گذاشته میشن، این رویا نه تنها باعث شادی، امید و سرزندگی در ما نمیشه بلکه تبدیل به یک حسرت میشن تبدیل به یک افسوس میشه. حسرت برای چیزهایی که میتونستیم داشته باشیم ولی نداریم. افسوس برای کارهایی که میتونسیم انجام بدیم ولی انجام ندادیم.این رویای قاب گرفته شده باعث میشه که خودمون رو برای اینکه تلاش نکردیم، برای اینکه ترسیدیم سرزنش کنیم و این خودسرزنش گری در ما احساس دلسردی، ناامیدی، پوچی و بدبختی ایجاد میکنه. این رویایی که براش تلاش نکردیم چه بسا حتی در ما احساس افسردگی، پوچی و افسردگی ایجاد کنه. بنابراین فقط رویاهای سیاه نیستند که میتونن ما رو بدبختی کنند بلکه رویای سفیدی که ما مسئولانه در قبالش تلاش نکردیم میتونه زندگی ما رو تخریب کنیم.
می خواهم در وبینار تقویت عزت نفس و خود باوری شرکت کنم
وظیفه ما در مقابل رویاهایمان
بنابراین ما در قبال رویاهای خودمون دو وظیفه داریم
♦ تفکیک کردن رویاهای سفید از سیاه
♦ پذیرش مسئولیت در قبال رویاهای سفید
تمرین
من از شما میخوام که حتما این تمرین رو انجام بدید. رویاهایی که از بچگی تا بزرگسالی داشتید یادداشت کنید، رویاهای سفید رو از سیاه جدا کنید و در قالب حداقل یک جمله مسئولیت خودتون رو در مقابل رویاهای سفید بنویسید
این کار شاید الان سخت باشه چون نیازمند اینه که خودآگاهی داشته باشید، ببر انگیزه ها و ارزشهای خودتون اشراف داشته باشید نیازمند اینه که با مقوله عزت نفس آشنایی داشته باشید و نیازمند اینه که باورهای خودتون رو بشناسید. ما به این مقوله ها در درسهای آینده می پردازیم. اما الان برای نقطه شروع این کار رو بکنید.
نگاهی به خودتون و زندگیتون بندازید و ببینید که کدوم یک از رویاهای شما سیاهه و همین الان شجاعانه اون رویاها رو دور بریزیدو
و وقتی رویاهای سفیدتون رو مشخص کردید به این فکر کنید که آیا تا به حال مسئولانه در قبال اون رویاها برخورد کردید؟ اگر نه، به این فکر کنید که چقدر اون رفتار غیرمسئولانه در شما احساس بدبختی و دلسردی ایجاد کرده و چقدر با این کار به عزت نفس خود ضربه زده اید.
از همین امروز در مقابل رویاهای سفید خودتون به عنوان مسئولیت خودتون در مقابل اون رویا بنویسید.
امیدوارم که از این درس لذت برده باشید
خوشحال میشم که در قسمت نظرات ما رو در جریان دیدگاههای خود ، چه مخالف و جه موافق، قرار بدید و ما رو در جریان ایده هایی که میتونه مطالب ما رو کامل تر کنه قرار بدید
با آرزوی بهترین ها
خدانگهدار
دیدگاهها