یک پنجره برای بهتر زیستن

درس سوم: پیروزی بدون نبرد

چگونه در نبرد زندگی بدون پیکار پیروز باشیم؟ 

به سومین درس از درسهای موفقیت خوش آمدید. در این درس به این سوال پاسخ میدهیم که:

آیا زندگی یک نبرد است؟ 

آیا ما باید یک تنه در مسیر زندگی باید برای رسیدن به خواسته هایمان بجنگیم؟ 

 

فایل صوتی را در اینجا می توانید بشنوید:

متن فایل صوتی

در دو درس گذشته در رابطه با رویا صحبت کردیم. در مورد رویاهای سفید و اینکه این رویاها میتونند به رشد ما و رشد اطرافیان ما کمک بکنند. و در مورد رویاهای سیاه صحبت کردیم و اینکه اگر اونها رو به درستی تشخیص ندیم ممکنه زندگی ما رو به سمت سراب ببرند. گفتیم که در مورد رویاهای خودمون وظیفه داریم که رویاهای سفید رو از سیاه تشخیص بدیم و برای تحقق رویاهای سفید مسئولانه تلاش کنیم. از این به بعد هر گاه در مورد رویا صحبت میکنیم منظور ما رویای سفیده.
خیلی از ما زمانی که حرکت در راه یک رویا رو شروع میکنیم احساساتی از ترس و اضطراب رو نیز به همراهش تجربه میکنیم. نگرانی و اضطراب بدست آوردن چیزی که گویی مال ما نیست و میخواهیم به زور تصاحب کنیم، ترس از بدست آوردن چیزی که دوست داریم اما در عمق وجودمون خودمون رو در حدش نمیدونیم یا اونو خیلی دور و دست نیافتنی می دونیم. ما درگیر حجمی از احساسات منفی میشمیم چنانچه گویی در جنگ با زندگی رفتیم. جنگی هراسناک که یا پیروزیم و یا شکست خورده…

در بسیاری از کتابهای موفقیت وقتی میخوان از تلاش برای رسیدن به رویا صحبت کنند فقط روی شخص تمرکز میکنند چنانچه گویی یک فرد تنهای تنها باید به پیکار مشکلات و موانع بره و بجنگه تا پیروز بشه. در بسیاری از کتب صحبت فقط از خود فرده و اینکه او چه میتوانه بکنه یا صحبت از جهان هستی است. فرد و جهان هستی. یا جهان هستی در مقابل اوست و باید به زور خواسته اش رو طلب کنه یا باید ترفندهایی رو یاد بگیره که جهان هستی رو با خودش همراه کنه..

می خواهم در وبینار تقویت عزت نفس و خود باوری شرکت کنم

اما من اینجا میخوام یه نکته مهم و غفلت شده رو مطرح کنم.

اگر میخوایم در مسیر رویاهامون حرکت کنیم اولین نکته مهم و کلیدی که باید هر لحظه به یاد داشته باشیم اینه که ما هرگز و هرگز در این راه تنها نیستیم.. و یک حامی بزرگ داریم

و دومین نکته ای که باید بیاموزیم اینه که اساسا جنگ و پیکاری در کار نیست و قرار نیست جنگ و پیکار کنیم تا چیزی که مال ما نیست رو به زور بدست بیاریم.

اولین درسی که باید بیاموزیم اینه که خداوند که پروردگار تمام هستیه همراه و یاور ماست. او وعده داده که بندگانش رو در هر راهی که انتخاب کنند یاری میکنه. اگر دنیا رو بخوان به اونها میده و اگر هم آخرت رو بخواند به اونها میده.. او وعده داده که از بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را . و در جهان سنتهایی رو قرار داده که حامی ما باشه. سنتی که میگه از تو حرکت از خدا برکت.. سنتی که میگه شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند..

نگرانی ها و ترسهای ما به این دلیله که فکر میکنیم که باید بجنگیم تا چیزی که مال ما نیست رو به زور تصاحب کنیم در حالی که چه بسا بسیاری چیزهایی که آرزو داریم از قبل برای ما رزرو شده و تنها فاصله بین ما و اونها یک کرنش در مقابل در گاه احدیته.. کرنشی که مقصد اصلی ماست. کرنشی که باعث رشد و تقرب ماست و این رویاها تنها بهانه ای برای رسیدن به همون کرنش، همون خضوع و همان تقربه…

اگر قراره در مسیر زندگی رشد کنیم و به رشد دیگران کمک کنیم و اگر رویاهای ما همون چیزهایی هستند که قراره ما رو در این مسیر یاری کنند پس چه بسا که اساسا این رویا ندای پرودرگار باشه که داره در درون ما راه رو به ما نشون میده…

پس رویاهامونو ارج بنهیم و اونها رو بزرگ بداریم. اونها رو از خومون جدا ندونیم اونها مال ما هستند فقط قراره در راه رسیدن به اونها چیزهای تازه ای بیاموزیم .. دوستی داشتم که میگفت اگر رویایی داری که اونقدر بزرگه که تو رو به وحشت میندازه ازش نترس بدون که روح تو که این رویا رو انتخاب کرده از عظمت خودش آگاه بوده و این درخواست روح تو از توست.. من به شما میگم که اگر رویای داریم که کمی هراسناکه نباید به کوچکی و ناتوانی خودمون نگاه کنیم بلکه باید به عظمت اون کسی نگاه کنیم که این رویا رو در دل ما انداخته و این راه رو به ما نشون داده.. و او خودش این راه رو در زمان مناسب برای ما هموار خواهد کرد.. خودش ما رو در این راه بزرگ خواهد کرد و توانایی های لازم را به ما خواهد داد..

یک داستان نمادین هست که میگه روزی کسی به خدا گله کرد و گفت خدایا تو در مسیر زندگی منو تنها گذاشتی.. خداوند جاده ی زندگی او رو بهش نشون داد که در طول مسیر دو رد پا بود یکی برای او و دیگری برای خدا که حامی او بود.. سپس آن شخص به خدا گفت اما درست همانجایی که من غرق در مشکلاتم اثری از رد پای تو نیست و تو مرا با مشکلاتم تنها گذاشتی و خدا پاسخ داد اشتباه میکنی آن رد پای من است که در هنگام مشکلات تو را در آغوش گرفته ام!

دوست دارم در راه رسیدن به رویاها خودمون رو در حال پیکار نبینیم. دوست دارم خودمون رو خم شده با بار سنگین نبینیم بلکه شاهد باشم که خداوند چگونه بار ما رو برای ما حمل میکنه و مسیر رو برای ما سبک. دوست دارم احساس کنیم که با یک ریسمان طلایی به آسمان وصلیم واز حمایت خاصه الهی برخوردار. دوست دارم احساس کنیم که بر مرکب حمایت الهی سواریم و با آرامش و متانت به سمت موفقیت در حرکتیم. دوست دارم رویاهامون رو از پروردگار بدونیم و بتونیم خودمون رو در قالب این شعر حافظ ببینیم که میگه:

بارها گفته ام و بار دگر میگویم                            که من دلشده این ره نه به خود می پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته اند                                آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم

بیاید از همین امروز خاشعانه از درگاه خداوند برای آرزوها و رویاهای خودمون دعا کنیم و از او بابت حمایت های همیشگی اش سپاسگزار باشیم. حتی خواسته های کوچکمون رو از خدا بخواهیم. و هرگز فکر نکنیم که کارهای کوچک رو به تنهایی میتونیم انجام بدیم و نیاز ندارمی که دعا و درخواست کنیم. هرگز خجالت نکشیم از اینکه از درگاه بزرگی حتی خواسته های کوچک و ریزمون رو داشته باشیم. بدونیم که وقتی که حتی برای نفس کشیدنمون که برای ما طبیعی ترین کاره و هر لحظه حیاتمون به اون بنده وقتی حتی برای خونی که رد قلبمون می تپه و به نظر نمیاد هیچ زحمتی برای ما نداره به خداوند نیاز داریم پس چطور برای چیزهای دیگه به خدا نیاز نداریم و چه جای شرم و خجالته که اونها رو از خدا طلب کنیم. بیایم از همین امروز خواسته هامون رو به خدا بگیم و با آرامش و طمانینه به دنبال تحقق اونها بریم.

خوشحال میشم که در قسمت نظرات ما رو در جریان دیدگاههای خود قرار بدید

براتون آرزوی موفقیت میکنم.

خدانگهدار

دیدگاه‌ها

*
*