بسیاری از ما که ادعای سخت کوشی داریم ممکن است از ناراضی باشیم که به نسبت تلاشی که می کنیم نتیجه نمی گیریم. در حالی که همانطور که در مقاله رابطه تلاش و موفقیت گفته ام تلاش زیاد لزوما عامل موفقیت نیست. واقعیت این است که باید در کنار سخت کوشی، نتیجه گرا بودن را هم در نظر گرفت. سخت کوشی باید در جهت مشخصی باشد و گرنه چیزی جز هدر رفت وقت و انرژی نیست. بعلاوه گاهی اوقات سخت کوشی ما بیشتر رنگ سخت گیری بی حاصل دارد تا تلاش هدفمند و موثر. بنابراین نیاز است که بدانیم سخت کوشی چه مقدار و در چه راستایی می تواند به موفقیت منجر شود. در اینجا یک مثال از زندگی خودم می زنم.
سخت کوشی های من در دوران فوق لیسانس
در دوران تحصیلم سفت و سخت روی پایان نامه ام کار می کردم. بیش از ۳۰-۴۰ مقاله ی انگلیسی معتبر را خوانده بوده از آنها گزارش تهیه کرده بودم. گزارشهای انگلیسی کامل و جامعی نوشته بودم که استادم میگفت ارزش هر یک از آنها از مقاله های چاپ شده ی خیلی های دیگر بیشتر است. نه من و نه استادم حاضر نبودیم که برای کنفرانسها و ژورنالهای سطح پایین مقاله مان را ارسال کنیم و از همین رو مقاله را برای چاپ به ژورنالهای سطح بالا ارسال کردیم و این شد که من در پروسه ی طولانی پذیرش مقاله گرفتار شدم..
نتیجه سخت کوشی یا سخت گیری من
نهایتا روز دفاع امد و من با همه زحمت و تلاشی که کشیده بودم و پایان نامه ای که به قول استادم فراتر از یک پایان نامه ارشد بود بدون مقاله دفاع کردم. آن هم با نمره ی ۱۹ . و بسیاری دیگر دانشجویان که خیلی کمتر و حتی نصف من کار کرده بودند ولی یک مقاله ی معمولی داشتند ۱۹.۵ و ۲۰ گرفتند.
اکنون که به این اعداد نگاه می کنم خنده ام میگیرد و به نظرم بی ارزش می اید. انگار ما کودکان دبستانی بودیم و برای نیم نمره غصه می خوردیم. ولی واقعیت این است که در آن زمان همین نیم نمره برای من نماد یک ظلم خیلی بزرگ بود که بر من رفته بود.
احساس می کردم که حق تلاش و زحمتی که کشیده ام را نگرفته ام. و به نظرم جفا می آمد که کسانی که خیلی کمتر از من کار کرده اند نمره ی بالاتر از من بگیرند حتی نیم نمره. آن زمان این موضوع را به حساب سیستم نامناسب ایران و نمره دهی دانشگاهها گذاشتم که تلاشها و استعدادها را قربانی می کند و از آن گذشتم.
تکرار دوباره فیلم نامه ی زندگی
حالا بعد از این همه سال دوباره همان موضوع را به شکلی دیگر دارم می بینم. همین جا در یک پنجره. یک پنجره برای من یک هویت دارد. یک هویت با رسالتی ارزشمند که کمک به ساخت یک زندگی بهتر با افزایش عزت نفس است و از طریق وب سایت و کانال و دیگر شبکه های اجتماعی با مردم پیوند می خورد. برای تک تک مقاله هایی که در وب سایت منتشر کرده و تک تک پستهایی که در کانالها گذاشته ام وقت صرف کرده ام. و با وسواس آنها را انتخاب کرده ام. حتی این چند روز که دوباره شروع کردم مقالات گذشته را به روز کنم احساس می کردم مقالاتم هر کدام در حد یک کتاب الکترونیک هستند. خیلی فراتر از آنچه به عنوان مقاله در وب سایتها مرسوم است. اما …
اما نکته تاثربرانگیز اینکه وقتی با معیارهای ارزیابی سایت به وب سایت یک پنجره نگاه می کنم، نتایج چیز دیگری را نشان می دهد. یعنی چی؟
کیفیت گرایی یا کمیت گرایی در تولید محتوای وب سایتها
گوگل برای خودش الگوریتمی دارد که بر اساس آن افراد را به سایتهای مرتبط هدایت می کند. سایتی که نمره ی خوبی بر این اساس بگیرد در رتبه ی بهتر قرار می گیرد و افراد بیشتری از طریق گوگل به آن هدایت می شوند. اما بر اساس این الگوریتم سایتهایی که هر روز مقالات پیش پا افتاده ای در سایت خود می گذارند ارزشمندتر هستند تا سایتی که هر چند وقت یک بار یک مقاله ی خیلی خوب می گذارد.
به همین دلیل اکثر مدیران وب سایت ها کمیت گرا هستند تا کیفیت گرا. یعنی افرادی را استخدام می کنند تا در رابطه با یک موضوع از دو سه سایت مرجع دیگر یکی دو پاراگراف را استخراج و به نوعی کپی کرده و به هم متصل کرده تحت عنوان یک مقاله جدید در سایت خود قرار دهند. مثلا اخیرا به سایتی برخوردم که افرادی را برای تولید مقاله استخدام می کرد. به گونه ای که هر فرد باید در عرض ۱۰ دقیقه یک مقاله (یعنی کاری که من در ۷ ساعت انجام می دهم.) و در روز ده مقاله در سایت بگذارد. به همین دلیل است که در ایران وقتی موضوعی را سرچ می کنیم اکثرا به سایتهایی بر میخوریم که مطالب تکراری دارند. اما همین سایتها با مطالب تکراریشان از نظر گوگل ارزشمندتر هستند تا سایتی مثل یک پنجره.
آیا لازم است اینقدر سخت گیر باشیم؟
این مسئله که یاداور همان اتفاق دوران فوق لیسانس است این موضوع را به من یادآور می شود:
به نظر می رسد گاهی لازم نیست اینقدرها سخت گیر باشیم.
گاهی باید نتیجه گرا باشیم و به حد ضرورت اکتفا کنیم.
به عنوان مثال شاید لازم نبود من برای یک پایان نامه ارشد اینقدر وقت بگذارم و با سخت کوشی کار کنم. با نصف همان وقت هم می توانستم این نتیجه را بگیرم و در عوض نیمه ی دیگر را به کار اختصاص دهم. همین موضوع در مورد یک پنحره هم صدق می کند. شاید لازم نباشد اینقدر سخت بگیرم و مقالات توپ بگذارم. من هم می توانم به مطالب پیش پا افتاده اکتفا کنم. نظر شما چیست؟ شما چطور فکر میکنید؟
دوست دارید یک پنجره کیفیت گرا باشد یا کمیت گرا؟
آیا مخالف هستید و دوست دارید که یک پنجره روند خودش را داشته باشد؟ اگر اینطور است پس از ما حمایت کنید. وقتی شما نظرات خود را در قسمت دیدگاه ها بگذارید از نظر گوگل این ارزشمند است. وقتی مقاله ی ما را در شبکه های اجتماعی خود مثل فیس بوک اینستاگرام و تلگرام به اشتراک می گذارید از نظر گوگل این یک امتیاز مثبت است . وقتی با این اشتراک گذاری ها دوستان خود را با وب سایت ما آشنا می کنید و آنها را هم به یک پنجره دعوت می کنید از نظر گوگل این یک نمره مثبت است. پس اگر از فعالیت ما راضی هستید برای پیشرفت کارمان از ما حمایت کنید.
رشد همه ی ما به هم گره خورده است
زمانی که تازه کار یک پنجره را شروع کرده بود فکر می کردم این من هستم که می خواهم به دیگر انسانها کمک کنم تا زندگی بهتری داشته باشند. اما حالا می فهمم که رشد همه ی ما انسانها به نوعی به هم گره خورده است. حتی یک نویسنده هم برای اینکه بتواند به مردم کمک کند به حمایت خود مردم نیاز دارد. حالا می فهمم که وقتی یک هنرمند معروف می گوید به خاطر حمایت مردم به اینجا رسیده ام یعنی چه. یعنی حتی اگر هدف ما خدمتگذاری باشد باز هم برای اینکه رشد کنیم به حمایت و توجه شما نیازمندیم.
حالا این یک پنجره است که برای رشد خود به حمایت شما نیاز دارد. به اینکه دوستش داشته باشید و آن را به دیگران معرفی کنید. به اینکه زیر مقالات دیدگاه بگذارید و آن را با دیگران اشتراک گذاری کنید. و در برنامه های ما شرکت کنید. پس اگر دوست دارید که یک پنجره هم چنان با قدرت به حیات خود ادامه دهد ما را حمایت کنید. و همین حالا در قسمت دیدگاهها نظر خود را برای ما بنویسید.
یک نکته مغفول مانده: شاخص ارزیابی برای نتیجه گرا بودن چیست؟
در این مقاله به این مبحث پرداختیم که سخت کوشی صرف کافی نیست و میزان آن باید در جهت یک نتیجه خاص تعیین شود. اما سوال مهم اینجاست: شاخص ما برای تعیین نتیجه و ارزیابی عملکردمان چیست؟ مثلا در داستان تلاش خودم در دوران ارشد باید دید که نتیجه ی مورد انتظار چه بوده؟ آیا نتیجه گرفتن یک نمره ی ۲۰ ، داشتن یک یا چند مقاله ی پر افتخار، افزایش شانس پذیرش مقطع دکتری، افزایش شانس استخدام یا مسائلی از این دست بوده است؟ بسته به هر یک از این نتایج به ارزیابی متفاوتی می رسیم. به عنوان مثال هر چند من در زمان دفاع نمره ی کامل کسب نکردم اما نهایتا از پایان نامه ی من ۳ مقاله ی کنفرانس و یک مقاله ی ISI معتبر به جا ماند. مقاله های کنفرانس من را در اینجا و مقاله ی ژورنال من را در اینجا ببینید. کسانی که دستی در حوزه فعالیت دانشگاهی دارند می دانند که این اصلا کار ساده ای نیست. هم چنین تلاشهای من باعث شد که بتوانم از یکی از دانشگاههای برتر انگلیس به نام university of surrey برای تحصیل در مقطع دکتری پذیرش بگیرم.
حرف آخر
بنابراین مهم است که در کنار سخت کوشی نتیجه گرا باشیم. نتیجه ی مطلوب خودمان را ابتدا تعیین کنیم و بر اساس آن گامهای حرکتمان را بچینیم. هم چنین برای رسیدن به نتیجه و ارزیابی عملکردمان به میزان کافی صبور باشیم و هرگز در یک بازه ی کوتاه به ارزیابی نتیجه ای که دیربازده است نپردازیم. به این ترتیب می توانیم با قدرت بیشتر حرکت کنیم.
نکته ی مهم اینکه منتظر حمایت شما هستیم:) . اگر یک پنجره را دوست دارید یادتان نرود که نظر خود را برای ما ثبت کنید و به مقاله ی ما امتیاز دهید.
نویسنده: مرضیه فاطمی
مدرس عزت نفس
Ba Salaam
khanoom Fatemi Aziz, man bishtare maghalehaye shoma ra mikhunam. motashakkeram az talash va zahamatetaan, ajretaan ba Allah. man yek ketab va mahsooly az shoma ra khandeam, besiar mofid bood, va hamchenin ghasde kharide bishtare mahsolatetaan ra ham daram dar ayande.
va digar inke, keyfiate kary afraad
ba tavajjoh be mizane hoosh o estedad, agaahi, eshtiagh, salighe, sakhtkooshy va fahim o amigh boodane afraad ,motafavet hast. va dar nahayat har kary ke ma anjam midahim bayad ebteda khudeman rezayate ghalby az keyfiate kareman dashteh bashim( har chand ke moshavvegh kami dashteh bashim, ya ba ghadr nashnasy roberoo shavim) ta ehsase mofid boodan, sedaghat o etminaan, va monhaser be fard boodane khudeman ra pishe khudeman taeed o ehsaas konim va sarboland nazde khudavand. ke in khudesh moaffaghiat hast. man pishnehad midaham ke shoma hamchenan mahsoolate aseel fatemi khudetaan ra ba tavakkol be Allah eraeh dahid. ba sepaas
سلام به شما آسیه خانم گرامی
خیلی از ابراز لطف و توجه شما سپاسگزارم و خوشحالم که محصولاتی که تهیه کرده اید برای شما مفید بوده است.
واقعا داشتن مخاطبانی چون شما و برخی دیگر از عزیزانی که از محصولات ما تهیه کرده اند و همیشه نسبت به من لطف دارند باعث دلگرمی است.
از پیشنهاد شما در رابطه با ادامه ی کار هم سپاسگزارم
,بسیار ممنونم من هم همین مشکل سخت کوشی را دارم گاهی تلاش شدید گاهی توقف کامل و یکی از فاکتورهای بزرگ شختکوشی بیفایده این است که ما دچار کمالگرایی هستیم که من هم دچارش هستم خواجه کنار پل می اندیشید که چگونه باید از رود گذشت دیوانه ای آمد و پای برهنه از رود گذشت خیلی خوبه گاهی دیوانه باشیم
خانم فاطمی ممنونم از بسته عزت نفست خیلی خوبه
سلام خدمت شما آقای وحید گرامی
به نکته ی خوبی اشاره کردید. بله بخشی از سخت کوشی بی دلیل ما به دلیل وسواس کامل گرایی است که آن هم می تواند به ترس از اشتباه، ترس از شکست و یا ترس از انتقاد برگردد.
خوشحالم که بسته ی عزت نفس مورد توجه شما قرار گرفته امیدوارم که تمرینات و فایلهای خودهیپنوتیزمی عزت نفس رو دنبال کنید و از اثرات بسیار ارزشمند افزایش عزت نفس در زندگی بهره مند بشید
سلام خانم فاطمی
مقاله بسیار عالی بود. مقاله یعنی اصالت داشتن و بی تکلف حرف زدن. فکر میکنم یک پنجره و سرکار عالی با تعریف مشخص رسالتی که برعهده دارید، ارزش منحصر به فردی را به مخاطبتان ارائه دهید. این همان جایگاهی است که میتواند هر کسی خلق کند و هر روز آن را توسعه دهد تا به رشد و کمال اصلی خود برسد. امیدوارم ذر راه رسالتی که تعریف و تدوین کرده اید همواره موفق باشید و به مدراج عالی دست پیدا کنید.
سلام خدمت شما استاد گرامی
از ابراز لطف و توجه شما بسیار سپاسگزارم