Description
بزرگترین افراد موفق دنیا در عرصه های علم، ثروت و سیاست از چه هوشی بهره مند بودند؟
به زعم دانا زوهر بزرگترین انسانهای موفق دنیا چه کسانی که به لحاظ علمی موفق بودند مثل اینشتین و نیوتن چه کسانی که به لحاظ در کسب و کار و تولید ثروت موفق بودند مثل استیو جابز، بیل گیتس و ریچارد برانسون و چه افرادی که به لحاظ رهبری سیاسی موفق بودند مثل گاندی و مارتین لوتر کینگ جملگی از یک هوش مشترک برخوردار بودند.
هوشی که زیربنای دو هوش متداول و معروف هوش ریاضی (IQ) و هوش هیجانی (EQ) است و هوش معنوی (SQ) نام دارد. به عقیده ی این فیلسوف و فیزیکدان افرادی که هوش معنوی بالایی دارند همان کسانی هسند که میتونند بیشترین تاثیر را بر انسانهای هم عصر خود بگذارند و آنها را رهبری کنند. آنها توان دارند که حتی یک فرهنگ را تغییر بدهند و فرهنگی جدید بسازند. آنها همان کسانی هسنتند که یک سازمان، یک کشور و حتی کل دنیا را تغییر داده و بر آن تاثیر میگذارند.
هوش مشترک اینشتین، استیو جابز، گاندی
و بسیاری از بزرگان دنیای علم، ثروت و سیاست هوش معنوی بوده است
برای پیشرفت و موفقیت از چه نقطه ای شروع کنم؟
دانا زوهر معتقد است شروع هر حرکت مثبتی به سمت رشد، پیشرفت و تعالی نیازمند شروع از یک نقطه ی صحیح است و آن نقطه ی صحیح ارتقای انگیزه هاست. نقطه ی آغازین هر رشد و تحولی، تغییر در انگیزه هاست و این تغییر توان آن را دارد که یک فرد، یک گروه، یک سازمان، یک فرهنگ، یک ملت و کل جهان را تغییر دهد.
این دانشمند بزرگ بر این مبنا انگیزه های بشر را در ۱۶ انگیزه بین -۸ تا +۸ دسته بندی کرده و معتقد است که هر چه انگیزه های محرک یک فرد در سطح بالاتری باشد رشد و تعالی او بیشتر است. سپس او دوازده اصل تغییر را تحت عنوان دوازده مولفه هوش معنوی معرفی میکند و به افراد این نوید را میدهد که با شناسایی انگیزه های خود و با تقویت مولفه ی متناسب با آن میتوانند هوش معنوی و در نتیجه انگیزه های خود را ارتقا دهند. و در نتیجه با تقویت هوش معنوی و ارتقای انگیزه فرد میتواند خود را به شخصی توانمندتر، موفق تر، موثرتر و مفید تر برای جامعه تبدیل کند.
نقطه شروع پیشرفت و تعالی، ارتقای انگیزه های محرک ماست.
چگونه با شکوفایی سرمایه هایم درونم ثروتی جاودان و اثر گذار خلق کنم؟
رابرت کیوساکی میگوید حرکت به سمت کسب ثروت بیش از آنکه یک حرکت مادی باشد یک حرکت روحی- معنوی است. پیش از آنکه یک ثروتمند شوید باید روحیات و عادات خود را متحول کنید. سرمایه ی معنوی مطرح شده توسط دانا زوهر نیز نگاه ما را از بیرون به سرمایه های درونی منعطف میکند و به ما می آموزد که تمام آنچه در بیرون به دنبال آن می گردیم در دنیای درون ما هست. سرمایه معنوی به ما می آموزد که با شکوفایی سرمایه های درون و تقویت ابعاد دوازده گانه هوش معنوی می توانیم هم خود را شکوفا کنیم و هم جهان را جای بهتری برای زیستن کنیم. و به این ترتیب میتوانیم ثروتی خلق کنیم که از جنس سرمایه است و معنوی است چون در آن هم ما و هم جامعه ی ما برنده است.
حرکت به سمت کسب ثروت
بیش از آنکه یک حرکت مادی باشد یک تحول روحی- معنوی است
چگونه با تقویت هوش معنوی خود و کارمندانم سازمان و کسب و کارم را توسعه دهم؟
این دانشمند عرصه ی فرهنگ سازمانی معتقد است سازمانهایی در تولید ثروت پایدار موفقترند که سازمان، رسالت آن و فرهنگ غالب آن برخواسته از هوش معنوی بالا باشد. این مشاور کسب و کار سرمایه مادی صرف را به اژدهایی تشبیه میکند که خودش را میخورد. به این معنا که در تلاش برای افزایش سود نابودی خودش را رقم میزند. او معقتد است تمام شرکتهای بزرگی که در دنیا ماندگار شدند و حتی بعد از مرگ بنیانگذارانشان به جا ماندند سازمانهایی بودند که مبتنی بر سرمایه معنوی بودند. سرمایه ای که پایدارو بادوام است و سود فرد، سازمان و جامعه را در بردارد.
با مطالعه کتاب سرمایه معنوی چه چیزی بدست می آورم؟
♦ با نگاه به درون به جای بیرون، و پاسخگویی به عمیقترین سوالات درونی ام و زیستن بر اساس عمیقترین ارزشهای درونی ام میتوانم خود واقعی ام را کشف کرده متجلی کنم.
♦ با آشنایی با دوازده مولفه ی شخصیتی انسانهایی که در عرصه های مختلف بودند می آموزم چطور میتوانم یکی از این افراد باشم.
♦ با تقویت هوش معنوی و توسعه ی سرمایه های درونم میتوانم به یکی از تاثیرگذارترین افراد جامعه در حوزه ای که دوست دارم تبدیل شوم.
♦ به عنوان مدیر یک سازمان یا کسب و کار نگرشی برای ایجاد یک سازمان موفق، پر سود و نقش آفرین پیدا میکنم.
♦ یک بار برای همیشه میتوانم خود را از بسیاری از انگیزه های پایین و متعلقات بی حاصل نجات دهم و افقی وسیعتر و بالاتر پیش روی خود باز کنم.
♦ با تقویت هوش معنوی می آموزم چگونه میتوانم چالشها را به فرصت تبدیل کنم. چگونه میتوانم از زاویه ای بالاتر به مسائل نگاه کنم.
تفاوت انسانهایی که نام نیکشان در دنیا باقی ماند با دیگران در چیست؟
آیا میدانید تفاوت بنیادی بین انسانهای باهوش و توانمندی همچون هیتلر که دنیا را برای عده ی زیادی جهنم کردند با افراد موفق و مفیدی همچون مادر ترزا، گاندی، مارتین لوتر کینگ که دنیا را جای بهتری برای زیستن کردند چیست؟
آیا میدانید ابتدایی ترین تفاوت این دو دسته در انگیزه های محرک آنان بوده است؟ آیا میدانید انگیزه ی محرک هیتلر برای ظلمهایی که مرتکب شد به جز طمع برای تسخیر دنیا شرم و احساس گناه هم بوده است؟ شرم از اینکه نقطه ی ننگی در زمین و در بین بشریت است؟ احساس شرمی که باعث میشود کسی بخواهد خود و دنیا را نابود کند!
آیا میدانید چه تفاوتی بین انسانهای موفقی که با پیشرفت خود به پیشرفت دنیا هم کمک میکنند با آدمهایی که نقطه ی ننگی برای بشریت هستند وجود دارد؟ انسانهایی که شاید هوش IQ بالایی داشته باشند، شاید حتی هوش هیجانی آنها در قالب رفتارهایی مثل انضباط شخصی ،مثل شجاعت و ریسک پذیری خود را نشان دهد اما از مولفه ی مهمی محروم هستند که موجب میشود جهان را به جای تیره و تاری تبدیل کنند. آن مولفه و آن هوش مفقوده چیست؟ آن هوش معنوی است. هوش معنوی (SQ) زیربنای هوش ریاضی (IQ) و هوش هیجانی (EQ) بوده و از آن مهمتر است.
چرا هوش ریاضی (IQ) و هوش هیجانی (EQ) کافی نیست؟
ما مرتب از هوش ریاضی (IQ) و هوش هیجانی (EQ) شنیده ایم، از نقش آنها در پیشرفت افراد و تلاشهایی که برای توسعه و تقویت این هوش ها انجام شده آگاهیم. اما از هوش معنوی، حلقه ی مفقوده ای که پایه و اساس دو هوش دیگر است کمتر شنیده ایم. ما فراموش کرده ایم که وقتی هوش عقلایی و هوش هیجانی بالا در خدمت هوش معنوی پایین قرار میگیرد مضراتش برای فرد، سازمان، فرهنگ و جامعه به مراتب بدتر از کم هوشی است.
وقتی مولفه های هوش هیجانی بالا مثل شجاعت، ارتباطات موثر، ریسک پذیری ومولفه های IQ بالا در خدمت گروهی که از هوش معنوی به شدت پایینی برخوردارند قرار میگیرد موجب میشود که آنها به قیمت قربانی کردن یک اجتماع به موفقیت و کسب سود دست بزنند، شرکتهایی تاسیس میشوند که در کارگروهی، در هدفگذاری، در فریب دولت، قانون و مردم موفق اند و نهایتا دست به کلاهبرداری، دزدی اموال عمومی و انواع دیگری از جرم و جنایت میزنند. مردم را بازیچه میکنند، و پول جارو میکنند.
وقتی چندین متخصص با IQ بالا اما SQ پایین کنار هم جمع میشوند شرکتی تاسیس میکنند که هر چند موفق اما ناپایدار است، کم کم بذر اختلاف پاشیده میشود، کم کم منافع فردی بر منافع جمعی غلبه میکند، کم کم منافع کوتاه مدت بر مصالح درازمدت غلبه میکند و آن شرکت را رو به نابودی میبرد. وقتی یک متخصص با IQ بالا از کار کردن با باهوش تر از خودش میترسد، از اشتراک منافع میترسد، راه خودش را برای کار گروهی و برای پیشرفت و تعالی خودش می بندد و خودش را به موفقیتهای کوچک فردی دلخوش میکند.
پیام این کتاب :
ما در عصری قرار گرفته ایم که مرتب تلاش میکند پیشرفت و موفقیت را از بیرون میخواهد به ما هدیه کند در حالی که سرمایه معنوی نگاه انسان را به سرمایه های درونش متمرکز میکند. هوش معنوی به ما می آموزد که گنج درون خود را بیابیم و آن را متجلی کنیم، به ما می آموزد که اگر هوش معنوی خود را بیدار و تقویت کنیم میتوانیم سرمایه معنوی بسازیم. سرمایه ای که پایدار است، سرمایه ای که به قیمت فریب و تضییع حقوق دیگران به دست نیامده است. سرمایه ای که از راهی اصیل و انسانی، از راه خدمتگزاری به انسانها و از راه تلاش برای ایجاد جهانی بهتر بدست آمده است.
سرمایه ای که از راه تلاش برای خودبیانگری، خودشکوفایی و متجلی کردن حقیقت با عظمتی که هستیم بدست می آید. سرمایه ای که حتی پس از ما باقی و پایدار است. هوش معنوی ما را دعوت میکند به اینکه گنج درون خود را بیدار کرده و آن را به بیرون عرضه کنیم و آن را از یک بعد معنوی (غیرمادی) به یک بعد مادی (ثروت و سرمایه) تبدیل کنیم. هوش معنوی به ما این نوید را میدهد که قابل تبدیل شدن به فرمی از سرمایه است که سرمایه معنوی نام دارد، ثروتی برای بهتر زیستن.
این کتاب ما را دعوت میکند که
گنج درون خود را بیدار کرده و آن را به بیرون عرضه کنیم
و آن را از یک بعد معنوی (غیرمادی) به یک بعد مادی (ثروت و سرمایه) تبدیل کنیم
بخشی از مقدمه اقتصاددان دکتر محسن رنانی بر کتاب
به نظر می رسد اکنون عالمان اجتماعی و اقتصادی در حال چرخش نورافکن های خود به درون وجود انسان هستند. شاید اگر ما بتوانیم نگاه انسان را به سرمایه های درون خودش معطوف کنیم، زودتر و کم هزینه تر بتوانیم او را به اقلیم گمشده ای که قرنهاست از طریق علم، ثروت، فناوری، ایدئولوژی، انقلاب و جنگ در جست و جوی آن است، رهنمون شویم. نظریه سرمایه معنوی دریچه ای به این دنیای تازه می گشاید.
(دکتر محسن رنانی عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان)
متن کامل مقدمه ایشان را میتوانید مستقیم از سایت خود ایشان در اینجا دانلود کنید.
توصیه دکتر علی اعتصام پور به مطالعه این کتاب
با عنایت به مرجع بودن بعضی از گروه های جامعه همانند اساتید، معلمان، مدیران و خصوصا پزشکان و نشق مغفول مانده این گروه عظیم در توسعه کشور و ضرورت نگاه معناگرایانه در این راستا، آشنایی با هوش معنوی و سرمایه معنوی و نحوه ارتقا آن در این گونه اقشار اهمیت به سزایی دارد
( دکتر علی اعتصام پور مدیر درمان تامین اجتماعی استان اصفهان )
مبلغ سرمایه گذاری شما؟
با صرف مبلغی کمتر از یک وعده پیتزا برای شکوفایی گنج درون و رشد و تعالی خود سرمایه گذاری کنید.
این کتاب برای چه کسانی نوشته شده است؟
کتاب “سرمایه معنوی، ثروتی که می توان با آن زیست” با رویکرد استفاده از هوش معنوی در جهت معناگرایی، تعالی، تغییر و تحول برای تمامی افراد و سازمانها اعم از کوچک و بزرگ ارائه شده است. برای کسانی که میخواهند خود و خانوادهشان را ارتقا دهند و کسانی که در سطحی هستند که میتوانند تغییرات فرهنگی در سازمانها و یا جامعه ایجاد کنند.تمامی کسانی که در حوزههای مختلف آموزش، روانشناسی، سیاست و شغل آزاد هستند میتوانند از خواندن این کتاب و افزایش هوش معنوی خود بهره برند.
محورهای اصلی کتاب
هوش معنوی، زیستن بر اساس ارزشهای عمیق
کتاب سرمایه معنوی از هوش متفاوت و جدیدی به نام هوش معنوی سخن میگوید، هوشی که هوش روح ماست، هوش انسانیت ما، هوشی که به ما کمک میکند نیکی، درستی، زیبایی و دگرخواهی را در زندگی خود بکار بندیم. هوشی که ما را بر آن میدارد که سوالات بزرگ بپرسیم. چرا به این دنیا آمدم؟ معنی زندگی من چیست؟ چرا من زندگیام را وقف این شغل و آن رابطه میکنم؟ و با این زندگی به کجا میخواهم برسم؟ هوشی که به ما کمک میکند رشد کنیم فراتر از تنها حفظ آنچه میدانیم و آنچه به ما داده شده است. هوشی که ما را با عمیق ترین انسانیتمان پیوند می دهد و ما را بر آن می دارد که بر اساس عمیقترین انگیزه هایمان زندگی کنیم.
سرمایه معنوی، ثروتی برای بهتر زیستن
این کتاب از سرمایه معنوی میگوید، سرمایه ای که آینده انسانیت را با دوام تر میکند، سرمایه ای که ما را بر آن میدارد که بیندیشیم چگونه میتوانیم زندگی غنی تری بسازیم، زندگی که سرشار از حس رضایت، حس معنا و هدف باشد. سرمایه ای که از طریق خدمتگزاری و دغدغههای عمیقتر نسبت به انسانیت و کره خاکی ایجاد میشود. سرمایه ای که روح انسانی ما را میسازد و نهایتاً به تولید فرهنگ، جامعه و اقتصاد پویاتر، روبه رشدتر و بادوام تر منجر میشود. سرمایه ای که در عین اینکه ثروت است و مادی است اما همچون سرمایه ای مادی، گذرا و نابود شدنی نیست بلکه پایدار و جاودان است.
رشد و تعالی در سایه ارتقای هوش معنوی
این کتاب از انگیزهها سخن میگوید، انگیزههایی که محرک رفتارهای ماست و از درون ما آغاز شده و در رفتار و کردارمان تجلی مییابد و ما و فرهنگمان را میسازد. کتاب سرمایه معنوی به ما می آموزد که چطور میتوانیم با استفاده از فرایند دوازده گانه هوش معنوی انگیزههایمان را ارتقا دهیم و سرمایه معنوی تولید کنیم. سرمایهای که ژرفترین بخشهای زندگی ما را غنا میبخشد. سرمایهای که از طریق زیستن بر اساس عمیقترین معناها، عمیقترین ارزشها، بنیادیترین اهداف و والاترین انگیزه ها بدست میآید.
ارتقای انگیزه ها، ارتقای فرد، ارتقای فرهنگ
این کتاب از تغییر سخن میگوید، تغییر عمیقترین انگیزههای درونیمان که به تغییر در رفتارهای ما میانجامد و قادر است فرهنگ یک سازمان و یا جامعه را تغییر دهد. نقطهنظر کتاب این است که بخش مهمی از مردم که با بهره بردن از هوش معنویشان بر مبنای انگیزههای والاتر رفتار میکنند، میتوانند نه تنها خود بلکه ویژگیهای غالب فرهنگ یک خانواده، جامعه، سازمان و یا کل فرهنگ عمومی را تغییر دهند.
این کتاب به گونه ای نوشتهشده که همزمان سطوح فردی، اجتماعی و فرهنگی را مخاطب قرار داده است. همان دینامیک و اصولی که در سطح فردی قابل پیاده سازی است در سطح فرهنگی و اجتماعی نیز عملی است. روند توسعهی کتاب در راستای پرداختن به این موضوع است که چطور توده ای از افراد مهم که بر اساس انگیزههای والا رفتار میکنند میتوانند جهان را تغییر دهند.
معرفی فصول
♦ در فصل ۱، هوش معنوی و سرمایه معنوی معرفی میشود.
♦ در فصل ۲، یک روش جدید و سیستماتیک برای شناسایی حالات احساسی و انگیزشی فرهنگها ارائه شده است. این روش از جدول انگیزهها که شکل توسعه یافته و متقارن هرم نیازهای ابراهام مازلو است، اقتباس شده است. بهکارگیری درست این فصول نیازمند استفاده از هوش هیجانی است، خصوصاً آن بخش از هوش هیجانی که به توسعه خودآگاهی ما مربوط میشود.
♦ در فصل ۳، مؤلفههای دوازده گانه هوش معنوی و اصول تغییر مطرح شده است. در این فصل توضیح داده میشود که چگونه این ۱۲ مؤلفه میتواند افراد و فرهنگ آنها را از رفتار کردن بر اساس انگیزههای سطح پایین ترس، طمع، خشم و خودپسندی به سمت رفتارکردن بر اساس انگیزه های والاتر جستجوگری، همکاری، قدرت درونی، کار آزمودگی و خدمات والاتر سوق دهد.
♦ در فصول ۴ و ۵ شیوه ای عملی برای افزایش هوش معنوی، از جمله دیالوگ یا گفتگوی هم افزا، مطرح میشود. در این فصل به این موضوع می پردازد که این تغییر چگونه در عمل اتفاق میافتد و چگونه میتواند در تشخیص و درمان یک فرهنگ خاص مورد استفاده قرار گیرد. این فصل به هشت مشکلی که در فرهنگ کار جمعی غالب است شامل مکاتبات، انصاف، ارتباطات، اعتماد، قدرت، صداقت، انعطافپذیری و توزیع قدرت میپردازد و بیان میکند که چگونه این مشکلات تحت تأثیر مؤلفههای دوازده گانه هوش معنوی تغییر میکنند.
چرا به مطالعه این کتاب نیازمندیم؟
اگر واقعاً میخواهیم جهان بهتری بسازیم، تغییر انگیزشی افراد و فرهنگها در تمامی ابعاد جامعه ضروری است. تمامی کسانی که در حوزههای مختلف آموزش، روانشناسی، سیاست و شغل آزاد هستند میتوانند از خواندن این کتاب و افزایش هوش معنوی خود بهره برند. در حقیقت، این ضروری است که ما از همه ی طیفهای مختلف دعوت کنیم که این مفاهیم را بخوانند و در زندگی به کار گیرند.
Reviews
There are no reviews yet.