یک پنجره برای بهتر زیستن

عشق به اهل بیت: طرح زیبای خدا برای سعادت بندگان

نصرت ولی خدا

چندی پیش داستانی را ذکر کردم از پسر نوجوانی که ژست استقلال گرفته بود و از خانه ی پدر مولتی میلیاردش به یک اتاق اجاره ای نقل مکان کرده بود و بار زندگی و کار را به دوش می کشید. گفتم که آن پسر نوجوان عاشق هم شده بود و تک و تنها بی آنکه نامی از پدر معروف و مشهورش بزند به خواستگاری دختر می رفت و پدر دختر هم به پسری که خانواده و تبارش را نمی شناخت دختر نمی داد. دوستان پسر می گفتند تو یک کلمه نام پدر را ببری مسئله حل است. اما پسر خودمختار و مستقل به هر دلیلی که بود کوتاه نمی آمد و خلاصه هر چه در خانه پدر دختر را می زد جوابی نمی گرفت.
آنروز گفتم حکایت ما نیز وقتی که یک تنه می خواهیم به جنگ زندگی برویم بی آنکه روی یاری خدا حساب کنیم حکایت همین جوان است. اما امروز می خواهم یک نتیجه ی دیگر از همین داستان بگیرم.

 

به نظرم حکایت ما وقتی آنقدر ژست استقلال می گیریم که فکر می کنیم یکه و تنها و بی چنگ زدن به ریسمان چهارده معصوم می توانیم به قرب خدا برسیم حکایت همین جوان است. وقتی انقدر خودمان را بزرگ می بینیم که فکر می کنیم می توانیم مستقیم و بی واسطه ی اهل بیت به خدا کانکت (متصل) شویم درست مشابه همین پسر راه را برای خودمان دشوار و حتی غیر ممکن می کنیم.

 

بعضی هستند که نمی توانند مقام شامخ و آسمانی اهل بیت و ولی خدا را بپذیرند. نمی توانند بپذیرند که آنها انسانهای کامل و مخلوقات برتر هستند. می پرسند چرا آنها را انقدر بزرگ می کنید. می دانیم خوب بوده اند اما چرا مقام آسمانی به آنها می دهید چرا مقام عصمت و ولی خدا بودن به آنها می دهید [مقامی که ما نداده ایم بلکه خدا داده است]
من می پرسم اگر نخواهیم مقام آسمانی ولی خدا را بپذیریم چه تفاوتی با کسانی داریم که به پیامبران ایمان نمی آوردند چون نمی توانستند بپذیرند که خدا به یک انسان مقام نبوت عطا کند و می پرسیدند چرا او؟! یا بعبارت بهتر چرا ما نه!! اگر نخواهیم عظمت مقام این بزرگان را بپذیریم چه تفاوتی با ابلیس داریم که ۶۰۰۰ هزار سال عبادتش به او فرمانپذیری و اطاعت را نیاموخت و آن هنگام که باید اطاعت می کرد عصیان کرد و گفت چرا من باید به آدم سجده کنم در حالی که من از آتشم و آدم از خاک? کبر، حسد یا هر آنچه که بنامید باعث شد او نتواند مقام خلیفه اللهی آدم را بپذیرد و نتیجه اش رانده شدن از بهشت و سقوط به جهنم بود.

پس تکلیف ما آدمها با این عبادتهای دست و پا شکسته چیست اگر وجودمان نتواند مقام شامخ و آسمانی کسانی را بپذیرد که کل خلقت به برکت وجودشان خلق شده است. همانها که آدم نیز پس از هبوط در زمین برای بخشوده شدن به آنها متوسل شد و نام مبارکشان را بر زبان جاری ساخت. آری اگر فکر کنیم که می توانیم مستقیم به خدا وصل شویم، بی آنکه به انوار مطهر این بزرگان متوسل شویم، بی آنکه بر ریسمانشان چنگ زنیم و بی آنکه بر کشتی نجاتشان سوار شویم یک عمر راهمان را بیراهه رفته ایم.
چرا اصرار می کنم که اشتباه است اگر فکر کنیم می توانیم مستقیم کانال بزنیم به سمت خدا! چون بارگاه ربوبی انقدر با جلال و جبروت است که می گوید در یک دل حب دنیا و حب الله یک جا جمع نمی شود. پس چطور می شود که ما انسانهای نوعی که درگیر دنیا هستیم به حب الله برسیم؟ وقتی خدا قول داده در دلی که حب دنیا هست وارد نمی شود؟ خوب این مسئله را هم خدا خودش حل کرده است. خدا برای سعادت ما طرحی زیبا در انداخته و برای تعالی ما شتاب دهنده فرستاده. شتاب دهنده چیست؟
شتاب دهنده اصطلاحی است در دنیای کارافرینی و کسب و کار. شتاب دهنده ها کسانی هستند که کسب و کارهای نوپا یا همان استارتاپ ها را حمایت می کنند و انها را یک دفعه از صفر بالا می کشند و به نقطه ی قابل قبولی می رسانند. خداوند هم برای اینکه  ما را از زمین بلند کند و  به سعادت و تعالی برساند محبت و عشق اهل بیت را چونان شتاب دهنده ای به یاری ما فرستاده است.  محبت، معرفت، اطاعت و بالاتر از همه نصرت ولی خدا یک شتاب دهنده است که ما را یک دفعه از نقطه ی صفر بالا می کشد و به تعالی می رساند. کسانی که دوست داشتنشان برای ما ساده تر و ملموس تر است. کسانی که آنقدر کرم دارند که محبت کوچکی از ما را در دل دنیازده مان بپذیرند. و آنوقت دلی که جب اهل بیت در آن نشست آماده می شود برای از زمین بلند شدن ، اماده می شود برای پرواز. اماده می شود برای تعالی. این طرح زیبای خداست برای سعادت ما.

 

طرح زیبای خدا برای سعادت بندگانش این است که در هر عصری یک ولی و حجت بر زمین بفرستد که اینه ی همه ی خوبی هاست و دوست داشتنش ساده. اما به آن هم اکتفا نمی کند. آن ولی را در زمین مظلوم قرار می دهد تا دیگران به نصرت او بشتابند و با نصرت ولی خدا به سعادت برسند. می گوید پیامبرت را یاری کن. امامت را یاری کن. پسر پیامبرت را یاری کن و سعادت تو در این یاری و همراهی است. پیام عاشورا پیام نصرت ولی خداست. هل من ناصر ینصرنی؟

 

مرضیه فاطمی

عاشورای ۹۶

دیدگاه‌ها (0)

*
*