امسال اربعین خدا توفیق داد برای اولین بار به زیارت ابا عبدلله و اقا اباالفضل العباس رفتم و تصمیم گرفتم به عنوان یک سوغاتی معنوی برای همراهان یک پنجره یک کلیپ خیلی زیبا که در طول سفر دیدم را به همراه بیاورم.این یک کلیپ هفت دقیقه ای است که به صورت سه بعدی تهیه شده و گوشه ای از رشادتهای حضرت عباس ع را نشان می دهد. اگر عینک واقعیت مجازی VR داشته باشید می توانید اصل فیلم را از سایت VRSagha.ir دانلود کنید و با اپلیکیشن مخصوص مشاهده کنید. این ویدیو فوق العاده زیباست و ارزش چند بار دیدن دارد هرگز اون رو از دست ندید.
به بهانه این ویدیو چند سطی هم خودم نوشته ام که اول ویدیو را ببنید بعد اگر فرصت کردید این چند سطر را هم بخوانید. ضمنا اگر ویدیو با موبایل خیلی خوب دیده نشد با لپ تاپ امتحان کنید یا ویدیو را خودتان در سایت اصلی دانلود کنید. یکی دو دقیقه اول ویدیو خیلی صفحه کوچک است ولی بعد بزرگ و زیبا می شود نگران نباشید و تا اخر مشاهده کنید.
حقیقتا این سفر معنوی سرشار از برکت بود و فکر کنم اگه بخوام در مورد این سفر و انچه دیدم و آموختم بنویسم بالغ بر صد صفحه باید بنویسم. اما در این مقاله تصمیم گرفتم که چند جمله ای در مورد یار وفادار ابا عبدالله و عموی اقا امام زمان بنویسم که اقا امام زمان خیلی ایشان رو دوست دارند و فرمودند هر چا عزاداری عمویم عباس باشد من هم اونجا هستم. این مقاله رو تقدیم می کنم به ایشون و به همه پیشنهاد می کنم اگر خواستید به اقا تقرب پیدا کنید با عشق و گریه بر عموشون ابالفضل تقرب پیدا کنید.
یکی از جالب ترین نکاتی که در مورد حضرت عباس ع هست و کمتر بهش پرداخته شده و شاید کمی به مباحث یک پنجره از جمله هدف گذاری و ماموریت زندگی نزدیک باشه این حقیقت هست که اقا اباالفضل العباس از همون کودکی با ماموریت خودشون اشنا بودن، ایشون می دونستند که قرار هست در صحرای کربلا در کنار امام حسین ع بجنگند و به خاطر همین از همون کودکی تمام هم و غم و انرژی خودشون رو صرف این کردند که خودشون رو پرورش بدن تا روز عاشورا که در کنار حضرت هستند تمام آنچه در توان دارن رو برای خدمت به ایشون صرف کنند. و به خاطر همین ایشون اجر منتظران ظهور رو دارند. یعنی ایشون باید الگوی هر منتظری باشه. به این معنا که ماموریت خودشون رو خدمت به ولایت دیدن و در تمام طول عمر تلاش کردند که وقتی زمانش می رسه تمام آنچه در چنته دارن رو در اختیار امام و ولی خودشون قرار بدن. و به خاطر همین هم به ایشون چنان مقامی دادن، جون تمام انچه در چنته داشتن رو برای اهل بیت گذاشتن و به همین دلیل می گن نقل هست از اقا امام زمان که فرمودند عموی من عباس به هر کس نظر کنه سلمان میشه! ( اشاره به اینکه در مقام سلمان داریم که سلمان منا اهل بیت، سلمان از ما اهل بیت است ).
خوب نتیجه این تلاشها این شد که حضرت عباس به قدری قوی و توانمند می شدند که لشکر دشمن از اسم ایشان هم می ترسید و به خاطر و جود مبارک ایشان یک ترس خاصی از سپام امام حسین ع داشت. و می گفتند این لشکر عباس داره! حضرت عباس بارها برای رفتن به میدان از امام حسین ع اجازه گرفت اما ایشون اجازه نمی داد و حضرت عباس ع اخرین جنگاور بودند. اقا ابا عبدلله اجازه نمی داد چون می خواستند این جوان برومند و رشید که اسمش لرزه بر اندام دشمن می اندازه و یه امید و تکیه گاه برای اهل حرمه تا اخرین لحظه در این سپاه حضور داشته باشن. تا هم مایه ترس و لرز دشمن باشن و هم مایه قوت قلب اهل حرم یعنی زنان و کودکان. می فرمودند نه. بگذار این سپاه عباس داشته باشه.
حضرت عباس ع سه بار برای سپاه آب اوردند! یعنی ایشون سه بار شجاعانه و زیرکانه رفتن علقمه اب برداشتن و با رشادت از دل دشمن عبور کردند و اب رو به سپاه رسوندند. بار چهارم بود که به شهادت رسیدند. و نکته ی خیلی عجیب و قابل ستایشی که وجود داره اینه که حضرت عباس برای این آب اوردن از دل سپاه دشمن عبور می کردند! این خیلی رشادت می خواد. در حالت عادی در جنگ فردی که میره به جنگ روبروی سپاه دشمنه و یک یا چند نفر میان با او مقابله می کنند. اما حضرت عباس ع برای آب اوردن از وسط سپاه دشمن عبور می کردند! و این نهایت رشادت و شجاعت ایشون رو نشون میده. دیگه تصور کنید از وسط دشمن عبور کردند و رد شدن و آماج تیرهای آتشین و شمشیرها و نیزه ها قرار گرفتن چقدر شجاعت و رشادت و دلاوری می خواد. الحق که فرزند امیرالمونین بودند.
ایشون فرزند امیرالمونین و ام البنین هستند. که حضرت فاطمه سلام علیها در زمان شهادتشون به اقا امیرالمونین توصیه کردند که بعد از ایشان همسر بگیرن و خودشون ام البنین رو پیشنهاد کردند و گفتند از او فرزندی تنومند خواهد بود که به پسرمون حسین خدمت خواهد کرد. و همینطور هم شد. و به همین دلیل حضرت عباس ع با ماموریت خودشون اشنا بودن.
چند تا نکته ی خیلی مهم رو من در شخصیت والای ایشون انتخاب کردم که فکر می کنم باید الگوی همه ی ما باشه.
یکی از ابعاد شخصیت ایشون ادب به ولایت بود. ایشون با اینکه امام حسین ع برادرشون بود اما در تمام عمر ایشون رو امام خودشون صدا می کردند و به جز لحظه شهادت ایشون رو برادر خطاب نکردند. انقدر که مقام ولایت برای ایشون عظمت داشت و تمام خدمتی هم که می کردند نشون میده که برای مقام ولایت بوده نه رابطه برادری. و خصوصا این ادب به پیشگاه ولایت خیلی برای من جالبه و فکر می کنم باید الگوی همه ما باشه. این ادب یک مجموعه رفتاره که شامل اطاعت پذیری و ولایت پذیری میشه. شامل خضوع و خشوع در مقابل ولایت میشه. و خیلی هایی که از دین خارج شدند خیلی هایی که گمراه شدن و به شقاوت رسیدن چه در زمان خود ائمه و چه در زمان امام زمان عج دقیقا مشکلشون نداشتن همین ادب و به جای اون الوده بودن به کبر بوده. پس این یکی از وجوه شخصیت ایشون هست که باید الگوی ما باشه.
بعد دیگه ی شخصیت ایشون همون بحث ماموریت و هدف زندگی هست که ایشون هدف و ماموریت زندگی خودش رو خدمت به امام زمان خودش قرار داده. و نه فقط در قیام کربلا بلکه تمام روزهایی که تلاش کرده خودش رو پرورش بده برای رسیدن اون روز، تمام اون روزها در حقیقت مشغول خدمت به امام خودش بوده. و این رو ما هم می تونیم الگو قرار بدیم. یعنی نباید فکر کنیم چون در زمان غیبت هستیم دیگه ما نمی تونیم چنین هدفی داشته باشیم. اتفاقا وظیفه ماست که اینطور باشیم و جز این نباید باشه. برای اینکه قرار هست ما با تلاش برای درست زندگی کردن و بر پایی حق و عدالت زمینه ساز ظهور حضرت باشیم. بنابراین ما هم اگه در زمان غیبت حضرت مثل اقا حضرت عباس فکر کنیم و به تلاشهامون جهت معنوی بدیم بگیم من تلاش می کنم در هر جایگاه و شغلی که هستم با هدف خوب و مسئولانه زیستن یک قدم برای ظهور حضرت بردارم در این صورت ما هم اجر منتظر ظهور بودن رو داریم و به هدفمون از زندگی یک رنگ مقدس دادیم.
بعد سوم شخصیت ایشان که خیلی باید بگذرد تا عمق ان را بفهمیم بحث وفاداری حضرت هست. داستانی که همه ما شنیدیم ولی خود من شخصا عظمت ان را درک نمی کنم. حضرت ابالفضل العباس وقتی که به نهر علقمه رسیدن خودشون می تونستند عطش خودشون رو برطرف کنن اما نتونستن این کار رو بکنن. به خاطر شخصیت وفاداری که داشتن و نمی تونستن وقتی امام و بچه ها تشنه اند آب بخورن. من تا سفر امسال خیلی عظمت این حرکت رو درک نمی کردم! هنوز هم ادعا ندارم که درک می کنم اما یه موقعیتهایی پیش میاد همه تشنه می شیم میریم دم یک اب سرد کن، اب سرد کن هم شلوعه همه دارن تو سر و معزشون می زنن که آب بخورن. بعد اونجا ادم می فهمه این حرکت یعنی چی. یعنی ما حاضریم صبر کنیم یه جمعیت همه آب بخورن بعد ما اب بخوریم؟! احتمالا نه! اونوقت اقا ابالفضل العباس کلا از آب گذشته! یعنی آب خوردن رو به عقب نینداخته! تو موقعیتی آب خورده که می دونسته ممکنه هیچ وقت شانس اب خوردن پیدا نکنه!
امیدوارم که ما هم بتونیم در حد توانمون این شخصیت رو الگو قرار بدیم.
دیدگاهها (0)