یادم میآید مهدکودکی که در کودکی به آن میرفتم دو کلاس داشت. یکی از کلاسها یک سالن بزرگ بود که دیوارهای رنگی و نقاشی شده داشت.
درون ان میز و صندلیهای قرمز سه چهار نفره بود که بچهها دستهدسته دور آن مینشستند و با اسباببازیهای رنگی بازی میکردند.
هر یک از بچهها یک قفسهی رنگی مخصوص به خود داشتند که عکسشان روی آن چسبیده بود و وسایل خود را در آن میگذاشتند.
در مقابل اما کلاس دیگر- که از بد حادثه متعلق به ما بود- یک اتاق کوچک، ساده و بدون هیچ زیبایی کودکانه بود.
در این کلاس یک میز بزرگ شاید ۱۰-۲۰ نفره وجود داشت و در دو سمت آن نیمکتهای بزرگی بود که ما همگی در کنار هم در این نیمکتها مینشستیم.
در کلاس ما از آن اسباببازیهای رنگارنگ خبری نبود و در عوض یک تابلو بود که معلم یک عکس به آن میچسباند و از ما میخواست آن را نقاشی کنیم.
آن سالن دیگر در مقابل کلاس محقر ما مثل یک قصر باشکوه و مجلل بود. یک بار از یکی از دوستانم پرسیدم چرا ما باید به این کلاس و نه آن دیگری برویم.؟
چرا آن کلاس بهتر مال آنها است؟ و دوستم جواب داد : چون آنها پسر هستند!
آنجا بود که در ذهن من ۴ ساله این باور شکل گرفت که پسرها برتر هستند! حتی وقتی سال بعد ما را به همان کلاس شیک بردند هم متوجه نشدم این باور اشتباه است و این باور حتی تا سالها بی آنکه متوجه باشم همراه من بود.
نقش یک طرح در ضمیر نیمه هشیار
در طول سالهای زندگی و پیش از آنکه قوهی استدلال ما درست کار کند، وقایع اطرافمان نگرشی را نسبت به دنیا، خود و انسانها در ضمیر نیمه هشیار ما ثبت میکند.
نگرشی که به آن باور، پارادیم یا الگوهای ذهنی میگویند. این باورها بی آنکه نسبت به آن آگاه باشیم ریشهی بسیاری از تصمیمات و انتخابهای ما در بزرگسالی هستند.
رفتارها و انتخابهایی که نمیدانیم چرا و چگونه انجام میدهیم. یا حتی به نظر میرسد دلایل متقن و منطقی برای آن داریم.
در حقیقت زمانی که ما به این باورها اشراف نداریم رفتارهای ما بیش از آنکه رفتارهای منطقی برخواسته از فکر و انتخاب باشند صرفا یک واکنش شرطی شده به رخدادها هستند.
وقتی نسبت به مسأله ای شرطی میشویم رفتارهای ما شکل واکنشی پیدا میکند.
آن وقت به نظر میرسد ما انتخاب کردهایم با کسی قطع رابطه کنیم یا انتخاب کردهایم از کاری استعفا بدهیم، در حقیقت ما ناآگاهانه داریم به آنچه ذهنمان بر اساس آن برنامهریزی شده پاسخ میدهیم.
اگر ذهنمان برنامهریزی شده که آدمها را تهدید ببینید ما هم تصمیم میگیریم در رفتار با دیگران آنها را یک تهدید ببینیم. اگر ذهنمان برنامهریزی شده که دنیا را تیره و تار ببینید آن وقت ما هم انتخاب میکنیم که در هر رخدادی فقط جنبههای منفی و تاسف بار آن را ببینیم.
البته منظورم این نیست که ما مجبوریم یک عمر بر اساس برنامهای زندگی کنیم که در سالهای اولیه زندگی در ضمیرمان شکل گرفته.
منظورم این نیست که ما گرفتار جبر هستیم و اختیاری نداریم. ما راههایی برای فرار از این حلقه داریم.
راههای برنامه ریزی ذهن نیمه هشیار
یکی از این راهها افزایش عزت نفس است. یکی از ابعاد عزت نفس این است که آگاهی را به زندگی ما وارد کند تا به ریشهی انتخابهای زندگی خود پی ببریم و انتخابهای بهتری داشته باشیم.
وقتی آگاهی را به انتخابها و تصمیمات و رفتارهای زندگیمان وارد کنیم میتوانیم ریشهی بسیاری از آنها را کشف کنیم و آنها را تغییر دهیم. که این کار نیاز به مداومت و صرف وقت دارد.
آمیخته شدن با برچسب ها!
یکی دیگر از این راهها عبارات تأکیدی است. من قبلا فکر میکردم که عبارات تأکیدی یک فریب هستند. آنها حقیقت ندارند و نمیتوانند موثر واقع شوند.
تا اینکه متوچه شدم به لحاظ روانشناسی ما آدمها عادت داریم با عباراتی که در قالب کلام در ذهن میسازیم و یا به زبان می آوریم آمیخته شویم.
چه این عبارات حقیقت داشته باشند چه دروغ باشند، چه مثبت باشند و چه منفی، همانطور که بارها در طول زندگیمان با عباراتی که دیگران به ما گفته اند و حقیقت نداشته آمیخته شده ایم.
مثلا دیگران گفته اند که دست و پا چلفتی هستیم و ما با آن آمیخته شده ایم در حالی که درست نبوده است. مهم تر اینکه بر اساس یک تحقیق معلوم شده تاثیر جمله ای که ما به خودمان میگوییم ۱۷ برابر جمله ایست که دیگران به ما میگویند.
مثلا فرد تاثیرگذاری در زندگیمان به ما می گوید دست و پاچلفتی. وقتی ما با حرف او آمیخته میشویم این جمله تبدیل به یکی از جمله هایی می شود که مرتب به خودمان می گوییم و از آن موقع است که تاثیر حقیقی آن عبارت خود را نشان می دهد.
ما در هر اتفاقی خودمان را متهم به دست و پاچلفتی میکنیم و به این ترتیب با این جمله آمیخته میشویم و آن را به عنوان یک باور می پذیریم. خوب حالا اگر عبارات تأکیدی مثبتی را جایگزین کرده مرتب تکرار کنیم میتوانیم تا حدی ذهن خود را پالایش کنیم. اما اینجا یک مانع بزرگ وجود دارد!
نبرد عبارات تأکیدی و باورهای ذهن
شاید شما هم تجربه کرده باشید که به زبان آوردن جمله هایی که حاوی معنای معکوس باور شماست چندان ساده نیست.
مثلا اگر فکر ی کنید آدم باهوشی نیستید جمله ی من باهوشم ممکن است برایتان صرفا یک دلخوشی کودکانه باشد.
ممکن است مضحک به نظر برسد و بعد از مدتی از تکرار آن صرف نظر کنید! ممکن است هر بار که این جمله را تکرار می کنید ندایی در درونتان بگوید: خودت را گول نزن من که می دانم اینطور نیست. و این ندا اثر عبارات تأکیدی شما را خنثی کند.
و اینجاست که باورهایی که در ذهن شماست در جنگ با جملات تأکیدی پیروز میشوند! آنها بر ذهن شما حکومت میکنند و اجازه نمی دهند باوری مخالف با آنها وارد امپراطوری ذهن شما شود.
باورها سربازان خائن یا وفادار؟
اگر بخواهم در رابطه با شیوهی حکمرانی باورها و الگوهای ذهنی بر ذهن بگویم ساعتها سخنرانی را پوشش خواهد داد.
باورها در ذهن سربازانی دارند که فقط به آنها وفادارند. آنها حتی برداشت ما از رخدادهای بیرونی را هم به اشتباه به امپراطوری ذهن گزارش می دهند.
وقتی موفقیتی به دست می آوریم آن را ناچیز جلوه می دهند و وقتی شکستی را تجربه میکنیم آن را یک فاجعه نشان می دهند.
در ارتباط با آدمها رفتار دیگران را هر طور دلشان بخواهد و به مزاج باورها خوش بیاید تعبیر و تفسیر میکنند.
آنها سربازهایی روی دریچههای چشم و گوش و قلب ما قرار دادهاند و همهی رخدادها را به اشتباه تفسیر میکنند. اطلاعاتی که با باورها مخالف است را دور میریزند و حسابی حواسشان جمع است که چیزی مغایر با باورها وارد ذهن نشود.
با این اوصاف ما چطور میتوانیم خود را از دام باورها رها کنیم؟ چطور میتوانیم ذهن را هک کنیم؟ سیستم عامل آن را دوباره برنامهریزی کنیم؟ چطور آن را از شر این سربازان خیانتکار نجات دهیم؟ یک راهکار وجود دارد و آن برنامهریزی ذهن به شیوهی هیپنوتراپی است.
خود هیپنوتیزم صوتی سابلیمینال افزایش هوش و خلاقیت
♦ افزایش هوش و خلاقیت
♦ افزایش اعتماد به نفس
♦ افزایش تمرکز و قدرت حل مسأله
♦ افزایش احساس امنیت در بیان افکار و ایده ها
دانلود خود هیپنوتیزم صوتی افزایش هوش و خلاقیت
هک کردن سیستم عامل ذهن
فایلهای هیپنوتراپی از روش هیپنوتیزم درمانی استفاده میکنند. آنها ابتدا ما را وارد هیپنوتیزم میکنند و بعد پیامهای تأکیدی مثبت را در ذهنمان القا میکنند.
حالا در این حالت هیپنتیزم خبری از آن سربازهای هشیار نیست. آنها به خواب رفتهاند اصلاً متوجه ورود داده های جدید نیستند. به این ترتیب اطلاعات مستقیم به امپراطوری ذهن میرسد.
به این ترتیب عبارات تأکیدی مثبت بدون هیچ جنگی یک راست بر قصر ذهن وارد میشوند و بر صندلی امپراتوری تکیه میزنند.
هیپنوتراپی سابلیمینال یک روش ساده، بیدردسر و سریع است برای اینکه سیستم عامل ذهنمان را دوباره برنامهریزی کنیم.
فایلهای هیپنوتراپی برای افراد مختلف از عبارات تأکیدی مخصوص آنها استفاده میکند.
مثلاً افراد افسرده یک دسته باورهای ذهنی یا mindset های مخصوص به خود دارند. آنها ممکن است خودشان و زندگی را دوست نداشته باشند.
آدمها را یک تهدید ببینند. در مبارزه با چالشهای زندگی احساس درماندگی کنند و مجموعهای از باورهایی که آنها را به افسردگی میکشاند. یک فایل خودهیپنوتیزمی ویژه افسردگی این باورها را نشانه میگیرد. و باورهای صحیح تر را جایگزین میکند.
کاربردهای فایلهای هیپنوتراپی
به همین ترتیب افراد مضطرب، افراد بیاعتمادبهنفس، افراد خجول، افراد بیانگیزه ، افراد همیشه بیمار و .. نیز مجموعه باورهای ویژهی خود را دارند.
بنابراین فایلهای خود هیپنوتیزمی که ویژهی هر گروهی تهیه شده به افراد کمک میکند تا ذهن خود را تصحیح کنند. به این ترتیب با برنامهریزی دوباره ذهن عملکرد خود را در زندگی ارتقا دهند.
پیشنهاد میکنم مقاله ی سابلیمینال چیست؟ پیامهای زیر آستانه روشی ناآگاهانه برای تغییر باورها بخوانید
منبع دانلود فایلهای خود هیپنوتیزمی
خبر خوب اینکه در حال حاضر در سایت یک پنجره فایلهای خودهیپنوتیزم صوتی ویژه ی افزایش عزت نفس، مقابله با افسردگی ، مقابله با اضطراب ، روابط موفق، هوش و خلاقیت، انگیزه و اراده، موفقیت و کامیابی، سلامتی و تندرستی موجود است.
همچنین اگر علاقه مند هستید که فایلی ویژه خود شما تهیه کنیم می توانید از طریق آیدی @YekPanjereh_S و یا شماره تلفن ۰۹۳۸۵۵۵۲۱۹۰ سفارش دهید.
لینک دانلود هیپنوتراپی سابلیمینال
نویسنده: مرضیه فاطمی – مدرس عزت نفس
منبع: مجله راز شماره ۱۲۰
سلام من بیشتر اوقات بدون اینکه دست خودم باشد به
ونگرانم هم در مورد خودم هم خانواده ام خیلی ناراحتم ولی دست خودم نیست باید چیکار کنم ل،فا راهنمایی کنید بیماری، مخصوصا سرطان فکر میکنم
من هر غذایی درست میکنم فکر میکنم ممکن است
موادش سرطانزا باش
هم شبها موقع خواب و هم صبحها ناگهان فکر سرطان به ذهنم میاید و هر چه میکنم نمی توانم از این فکر خلاص شوم لطفا راهنمایی کنید
سلام شما می تونید از فایل خود هیپنوتیزم سلامت استفاده کنید. این فایل باورهای خود بیمار پنداری یا ترس از بیماری رو از ذهن شما پاک می کنه و به شما باورهای قدرت جسمی می ده و با رفع نگرانی ها ایمنی شما رو بیشتر می کنه.
سلام. چطور میتونم یک محصول رو خریداری کنم؟
سلام. کدوم محصول مد نظرتونه؟
میتونید با شماره 09385552190 تماس بگیرید تا راهنمایی تون کنند
کاش بجای CPU از کلمه OS و یا سیستم عامل استفاده میکردید..چراکه منظور رو بهتر میرسونه .. چون سیستم عامل که برنامه ی کارکرد سیستم یا همان کامپیوتر روی اون نوشته شده... سی پی یو یک سخت افزار برای اجرا این سیستم عامل هستش ....و عملا برنامه ریزی روی سیستم عامل است.. ضمنا نظر رو در سایت منتشر نکنید... خودمم به همچین دیدی که شما رسیدید رسیده بودم ولی روش برنامه ریزی مجدد رو پیدا نمیکردم...
امیرجواد گرامی.
سلام و تشکر
نکته ی جالبی گفتید و اطلاعات کامپیوتری ما را هم بیشتر کردید. همانطور که گفتید واژه سی پی یو را به سیستم عامل تغییر دادم. ممنون از نظر شما