یک پنجره برای بهتر زیستن

هفت گام تبدیل علاقه به ثروت- قسمت سوم

هفت گام تبدیل علاقه به ثروت

گام چهارم: کسب دانش تخصصی 

برخی گمان می کنند که دانش به خودی خود قدرت است اما این اشتباه است. بسیارند تحصیل کرده های موفقی که بیکارند، بسیارند تحصیل کرده هایی که در دانشگاهها با درآمدهای بسیار کم تدریس می کنند و اساتیدی که از درامد خود راضی نیستند. دانش به تنهایی موجب رسیدن به تنعم و ثروت نمیشود، بلکه باید با یک برنامه ی عملی و کارامد سازمان بگیرد تا به سمت هدف کسب درآمد هدایت شود. غفلت از این موضوع است که باعث سردرگمی میلیونها انسان شده است، کسانی که رهسپار دانشگاهها می‌شوند و گمان میکنند که صرف دانش قرار است آنها را به موفقیت برساند.

یک عمر دانشگاه، استاد و معلم برایشان برنامه ریخته و آنها به این امید که فردای فارغ التحصیلی درهای خوشبختی و ثروت به رویشان باز میشود مو به مو اجرا کرده‌اند. غافل از اینکه وقتی وارد دنیای بیرحم و بی ثبات کار و تجارت میشوند حس میکنند که یک عمر در پی سراب دویده اند. و سپس شروع به شکایت از بیکاری و مشکلات میکنند. در حالی که نکته ی اصلی این است دانش یک قدرت بالقوه است و تنها وقتی با یک برنامه کاربردی در راستای معین بیامیزد بالفعل میشود.

یک انسان تحصیل کرده برای اینکه بتواند دانشش را به معادل پولی تبدیل کند باید ذهن خود را وسعت ببخشد، آموزشهای مکمل دیگری که برای رشد خود به آن نیازمند است را به دست آورد و از دانشش برای یک هدف معین و کارآمد که خدمت به مردم است بهره ببرد. باید بتواند دانش خود را به ابزاری برای خدمت به مردم تبدیل کند، باید بتواند به دانش تئوری خود عینیت ببخشد و از آن بهره ببرد تا بتواند آن را به ثروت تبدیل کند. دانش تخصصی شرط لازم برای کسب قدرت است اما شرط کافی نیست.

انباشت ثروت نیازمند قدرت است و قدرت از دانش تخصصی سازمان یافته بر میخیزد. البته این هرگز به این معنا نیست که موفقیت نیازمند تحصیلات دانشگاهی است، ادیسون تنها سه ماه به مدرسه رفت.  هنری فورد تنها شش سال به مدرسه رفت و استیو جابز از دانشگاه انصراف داد.

راز موفقیت امثال هنری فورد این بود که آنها گرچه تحصیلات تخصصی نداشتند اما توانستند تیمی از متخصصین را گرد خود جمع کنند و از تخصص آنها بهره ببرند. اطلاعات تخصصی از حمله فراوانترین و ارزانترین خدماتی است که میتوانید به دست آورید. از جمله ابزارهایی که دانش را در اختیار شما قرار میدهند موارد زیر هستند:

تجربه و آموزش شخصی

تجربه و آموزش موجود در دیگران

دانشگاه ها و موسسات آموزشی

کتابخانه ها

دوره های آموزشی حضوری و غیرحضوری موسسات

کارگاهها و سمینارهای تخصصی

 

باید دانش را سازماندهی کنید و از آن در راه هدف مشخصی بهره ببرید و در این راه از برنامه های عملی استفاده کنید. دانش اگر به سمت هدفی ارزشمند هدایت نشود بی ارزش است. این همان چیزی است که در فرهنگ ما با این ضرب المثل معروف است: ” عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل” این مثل تنها برای عالمان دروس اخلاق و مذهب نیست که آنها را تشویق کند بر اساس آموزه های مذهبی و اخلاقی رفتار کنند.

بلکه شامل تمامی علوم و دانشهایی میشود که باید به عینیت تبدیل شود و با هدفی ارزشمند گره بخورد و گره ای را باز کند نه اینکه صرفاً به درد گرد خوردن در قفسه های کتابخانه ها بخورد. اگر میخواهید در دانشگاهها درس بخوانید باید از ابتدا بدانید که این دانش را برای چه میخواهید.

و سپس ببینید که از چه منبع قابل اعتمادی میتوانید این دانش را اخذ کنید. بسیاری از افراد هست که یک تنه تا مدرک دکترا میروند بدون اینکه سری به دنیای بیرون از دانشگاه بزنند و ببینند چه چیزی در دنیای واقعی مورد نیاز است. و بعد از اینکه مویشان را در راه تحصیل سپید میکنند و مدرک ارشد یا دکترای خود را میگیرند می بینند که دانشی تخصصی بیش از نیاز‌ بازاز اندوخته اند و کاری در خور و شایسته نمییابند سپس زبان به ملامت از کشور و جامعه باز میکنند.

برخی از آنها حتی به قول یکی از اساتید “در رشته ی اژدها کشی درس میخوانند و بعد می بینند که اژدهایی نیست که بکشند”، یعنی در رشته هایی درس میخوانند که عملاً نیازی به آن نیست و غیر مرتبط است. از سوی دیگر، انسانهای موفق هرگز در تحصیل دانشی که در راستای هدف خاصشان است متوقف نمیشوند و بعد از اتمام تحصیلات خود همچنان به رشد و کسب دانش در زمینه های تخصصی و حتی زمینه های توانمندسازی فردی و رشد شخصی می پردازند.

آنها به خوبی میدانند که در دنیای کسب و کار، ویژگی های شخصیتی، منش، ذکاوت، فراست و تواناییهای متفرقه نیز در تکمیل تخصص نیازمند و ضروری هستند و از این‌رو برای توسعه ی دانش و توانمندی های خود وقت و پول صرف میکنند.بعد از کسب دانش و توسعه توانمندی، هنر عرضه کردن دانش و توانایی ها و ارائه ی یک رزومه مناسب کاری نیز در کسب درآمد بیشتر اساسی است. اگر بتوانید هنگام استخدام خود را به خوبی عرضه کنید شانس این را دارید که در جایگاهی بالاتر و با درآمدی بیشتر استخدام شوید.

دانش سازمان یافته از سه طریق بدست می آید:

نیروی لایزال الهی : آنچنانکه در احادیث داریم علم نوری است که خداوند در دل کسی که بخواهد میکارد. دانش شعله ای کوچک از خورشید علم، معرفت، حکمت و خردی است که خداوند در وجود انسان قرار میدهد.

این شبیه همان چیزی است که در عالم رویا، در عالم الهام و در قالب کشف به ذهن و قلب انسان خطور میکند و راه حلی برای او نشان میدهد. الهام، حس ششم، ضمیر ناخودآگاه و ذهن خلاق منابعی برای اینگونه دانشها هستند. دعا به درگاه و درخواست از او نیز برای باز شدن درهای حکمت، برای گشودگی ذهن، برای برخورداری از شهود و الهام و برای حل مسائل مفید است.

تجربه انباشته شده: تجربه ای که در نتیجه ی تحصیل در دانشگاه زندگی ، و یا دانشگاهها و موسسات آموزشی بدست می آید

آزمایش و پژوهش: با آزمایش ایده های جدید و انجام تحقیقات

رسیدن به چنین دانشی نیازمند داشتن یک گروه همکاران است. در بخشهای بعد در مورد گروه همکاران بیشتر صحبت میکنیم.

 

گام پنجم: برنامه ریزی سازمان یافته در کسب ثروت

تا اینجا متوجه شدیم که برای تبدیل علاقه به ثروت نیازمند داشتن هدف، ایمان و تقویت باورها، استفاده از قوه تخیل و کسب دانش هستیم. اما همه ی اینها بدون داشتن یک برنامه سازمان یافته راهگشا نخواهد بود. میلیونها نفر در فقر و سختی دست و پا میزنند چون هیچ برنامه ای برای ثروتمند شدن ندارند. باهوشترین افراد هم نمیتوانند بدون داشتن برنامه هایی معین و عملی موفق شوند.

وقتی برنامه ای داشته باشید، اگر هم به شکست برسید، میدانید که این شکست نتیجه ی چه برنامه ای بوده و میتوانید به تغییر برنامه ها از آن شکست موقتی گذشته و به پیروزی برسید. شکست موقتی بوده و تنها به این معناست که جایی در برنامه ی شما اشکالی وجود دارد و باید تغییر داد.

شما نیاز دارید که برای کسب ثروت و رسیدن به درآمد رویایی خود یک برنامه بریزید. برای این منظور مشخص کنید که آیا میخواهید استخدام یک شرکت/سازمان خوب با درآمد مناسب شوید یا اینکه میخواهید ایده ای که در ذهن دارید را به یک کسب و کار تبدیل کنید و از طریق آن کسب درآمد کنید.

برنامه ریزی در کسب ثروت

برای استخدام شدن در یک سازمان خوب نیازمند این هستید که مهارتهای متنوعی را در خود توسعه دهید، شما باید شبکه سازی کنید و روابط خود را توسعه دهید زیرا بیشتر سمتهای خوب در شرکتها به واسطه ی معرفی و رابطه داده میشود. باید بتوانید رزومه ی  خوبی بنویسید که توانایی ها، تجارب و کارهایی که انجام داده اید را به خوبی بیان کند، قدر خود و توانمندیهای خود را بدانید و هرگز به کار در شرکتهای سطح پایین و درآمدهای کم رضایت ندهید.

برای اینکه بتوانید یک ایده را به ثمر برسانید و کسب و کاری بر پایه آن راه اندازی کنید نیازمند دور هم آوردن ویژگی های متعددی از جمله آموزش، تخصص، تجربه، تولید، فروش، بازاریابی و .. هستید و دربرداشتن این ویژگی ها مستلزم کار کردن در یک تیم و داشتن گروه همکاران است. حتی اگر بخش اعظم اندیشه ها از شما نشات گیرد باز نیازمند کار کردن با افرادی هستید که کاستی های شما را تکمیل کنند. بنابراین وظیفه ی شما به یافتن یک گروه همکاران مناسب و ارائه ی یک رهبری خوب منجر خواهد شد.

 

گام ششم: تنظیم گروه همکاران

یک برنامه سازمان یافته تا زمانی که به مرحله اجرا در نیاید نمیتواند به معادل پولی تبدیل شود و این کار نیازمند تلاش سازمان یافته ی دو یا چند نفر است که با هم پیمان همکاری برای رسیدن به یک هدف را بسته اند. همکاری در کار گروهی از دو جهت سودمند است یکی به لحاظ اقتصادی و دیگری روانی. به لحاظ اقتصادی همکاری چند نفر باعث کاهش بار هزینه ها و توزیع آن خواهد بود و به لحاظ روانی موجب هم افزایی مغزهایی میشود که در یک تیم در کنار یکدیگر کار میکنند.

اندرو کارنگی، سلطان فولاد امریکا در  دهه ۱۸۸۰ ثروت ، معتقد بود که همه ی قدرت او در نیروی جمعی همکارانش خلاصه شده است. (این صنعتگر اکثر ثروتش را به موسسات خیریه بخشید و مبلغ کمی را برای همسر و تنها دخترش به ارث گذاشت)

کمک دوستان درکسب ثروت

نقش هم نشینان، دوستان و همکاران خوب در کسب ثروت

علاوه بر نفش همکاران در پیشبرد کارها، همکاران، دوستان و هم‌نشینان در روحیات، منش، خلق و خو و جهت زندگی ما نیز بسیار تاثیر گذار بوده و در شکست و موفقیت افراد نقش حیاتی دارند. به عنوان مثال سرعت رشد و ترقی هنری فورد از زمانی که با ادیسون دوست شد چند برابر شد و این نتیجه نفوذ اذهان بر یکدیگر است. مهم ترین موفقیت های هنری فورد زمانی شروع شد که او دوستی و همکاری با هاروی فایرستون ، جان برو  را تدارک دید.

این اتفاق از این روی است که افراد از طبیعت، عادات و نیروی فکری کسانی که با آنها همکاری میکنند بهره میبرند و هنری فورد هم در دوستی با این مغزهای بزرگ، به نیروی مغزی خود، فراست، تجربه، دانش و نیروهای معنوی را افزود.

ناپلئون هیل در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نقل میکند که پسر من موقعیت اشتغال در دو شرکت مختلف را داشت که حقوق یکی کمتر از نیمی از حقوق شرکت دیگر بود. من به او پیشنهاد کردم که در شرکتی که حقوق خیلی کمتری داشت استخدام شود زیرا در آنجا شانس هم نشین شدن با یک مدیر موفق را پیدا میکرد. دیدگاه من این بود که تاثیری که همکاری با این مدیر برای پسرم خواهد داشت، و آموزه هایی که پسرم از او و شخصیتش میتوانست بگیرد در درازمدت بیش از حقوق بالا به موفقیت او کمک خواهد کرد.

از نظر من همکاری نزدیک با کسی که تسلیم مشکلات نمیشود، خود سرمایه ایست که با هیچ پولی نمیتوان آن را ارزیابی کرد. اگر در انتخاب همکاران خود وسواس کافی به خرج دهید بیش از آنکه متوجه شوید به بخشی از هدفهای خود رسیده اید.

نمونه ی دیگر از قدرت جمع را میتوان در پیروزی گاندی بر امپراطوری انگلستان دید. او یک نفر بود اما این قدرت عظیم برای برهم اندازی سلطه ی بیگانه را از همراهی ۲۰۰ ملیون نفری بدست آورده بود که روح و ذهنشان را بسیج کرده بود و در راستای یک هدف هماهنگ کرده بود.

 

گام هفتم:  مداومت

تجربه هزاران انسان ثابت کرده که نداشتن مداومت یکی از ضعفهایی است که اغلب مردم با آن روبرو هستند و همین نقطه ضعف یکی از علل اصلی ناکامی در آن‌هاست. اما نکته ی خوب اینکه میتوانید مداومت را در خود ایجاد کنید. با افزایش انگیزه و اشتیاقتان، با مدد جستن از جمع همکاران و با تلقین و برنامه ریزی ذهن نیمه هشیار میتوانید مداومت خود را بیشتر کنید.

اگر میخواهید مداومت خود را بسنجید، ببینید چگونه به اصول مندرج در این نوشتار عمل میکنید. آیا صرفا آن را مطالعه میکنید؟ آیا گاهی آن را به کار می بندید و گاهی نه؟ اگر این چنین است از مداومت کافی برخوردار نیستید و این اصول هم آنطور که باید راهگشایتان نخواهد بود. تلاشهای گهگاه مثمرالثمر نخواهد بود. به قول شاعر رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

موفقیت و کسب ثروت

باید مداومت را در خود پرورش دهید. مادامی که از آزمون مداومت سربلند بیرون نیایید نمیتوانید به پیروزی برسید. چون مداومت آن چیزی است که شما را در برابر شکست بیمه میکند. تنها انسانهایی که مداومت را در خود پرورش داده اند با یک یا چندین شکست از میدان به در نمیروند و ایستادگی میکنند.

عوامی که در مداومت خدشه ایجاد میکنند در اینجا لیست شده اند:

ناتوانی در شناخت و تعریف دقیق خواسته ها

اهمال کاری

بی علاقگی به کسب دانش تخصصی

تردید و دودلی، به تعویق انداختن تصمیم گیری

عادت اتکای بیش از حد به توانایی ها به جای ایجاد برنامه ای مشخص برای حل مسائل

از خود راضی بودن

بی تفاوتی

دیگران را مسئول مشکلات دانستن و به شرایط نامناسب علیرغم میل قلبی تن در دادن

تسلیم شدن در برخورد با نخستین نشانه های شکست

فقدان برنامه های سازمان یافته

بی توجهی به نقطه نظرها، فرصت ها و موقعیت ها

آرزو کردن صرف به جای اقدام کردن

کنار آمدن با فقر به جای تصمیم گیری برای ثروتمند شدن

انتخاب راههای میانبر برای کسب ثروت از قبیل قرعه کشی‌ها، قمار و فعالیتهای مشابه

ترس از انتقاد، عدم تصمیم گیری و برنامه ریزی به دلیل ترس از انتقاد دیگران

 

برای اینکه مداومت را در خود تقویت کنید باید چهار اقدام ضروری زیر را بکار ببندید:

هدف مشخص توام با اشتیاق سوزان برای رسیدن به آن

برنامه ای مشخص با اقدام مستمر و پیوسته

ذهنی که در برابر نفوذهای منفی و مایوس کننده اطرافیان محکم است

استفاده از همکاران واجد شرایط

 

پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید: 4 راز اینکه چرا هرچه تلاش میکنیم ثروتمند نمیشویم

نمونه هایی از مداومت

از جمله نمونه های بارز مداومت در تاریخ صنعتی، ادیسون و هنری فورد هستند. ادیسون از بزرگترین موفقان و همچنین از بزرگترین شکست خورده های تاریخ بوده است. او میگفت: “وقتی به این نتیجه میرسم که نتیجه ی ارزشمندی در کار است آنقدر آزمایش و امتحان میکنم تا به این نتیجه دست پیدا کنم.هنری فورد نیز کسی بود که از صفر شروع کرد و با مداومت یک امپراطوری صنعتی به راه انداخت.

مداومت اصلی ترین رکن پیروزی بسیاری از رهبران در دنیا بوده است. پیامبر ما حضرت محمد مصطفی (ص) نمونه ای بارز از این مداومت بود. او کسی بود که در چهارده سال اول رسالتش جز تمسخر و تهمت و رفتارهای ناشایست چیزی دریافت نکرد و انواع سختی ها و مشکلات از جمله شعب ابی طالب، و مرگ عزیزان و حامیانی چون همسرش حضرت خدیجه (س) و عمویش ابوطالب را تجربه کرد. در اواخر سال دهم ایشان به طائف سفر کرد تا مردم آن دیار را به اسلام دعوت کند.

اما مردم نه تنها ایمان نیاوردند بلکه وقتی ایشان  از میان شهر عبور کرد از دو طرف او را احاطه کرده و زبان به دشنام و استهزا گشودند و حتی به حضرت حمله کرده سنگ بر پاهای مبارکش زدند و به این وضع ناهنجار آن بزرگوار را از شهر بیرون کردند. رسول خدا(ص) وقتی خود را  از دست آن فرومایگان نجات داد در سایه دیواری از باغ‌های خارج شهر آرمید تا قدری از خستگی رهایی یابد و خون پاهای خود را پاک کند و در آن حال رو به درگاه پناهگاه همیشگی خود خدای بزرگ کرده و شروع به مناجات کرد.
در این هنگام، غلامی مسیحی مذهب به نام عداس که در آن باغ کار میکرد به دستور اربابانش که از بزرگان مکه بودند خوشه انگوری چید و برای آن حضرت برد. عداس متوجه شد که وقتی رسول خدا (ص) خواست دانه ‏ای از انگور بکند، گفت «بسم الله‏» پس با تعجب پرسید: این جمله در میان مردم این سرزمین معمول نیست! این سوال مقدمه‌ی صحبتهایی شد که نهایتا عداس ایمان آورد.

عداس تنها کسی بود که در این سفر تبلیغی به پیامبر ایمان آورد. پیامبر پس از چهارده سال تلاش و مشقت به مدینه هجرت کردند و توانستند دعوت به اسلام را به مرحله ای نوین برسانند. از آن زمان تا وقتی که پیامبر موفق شد با سپاهی به مکه بازگردد و کعبه را از بتها تهی کند، ۸ سال طول کشید.

پیامبر پس از بیست سال رنج مبارزه با شرک و بت پرستی و تلاش برای دعوت به اسلام، با اقتدار به مکه بازگشت، کعبه را از بتها تهی کرد، فرمان عفو عمومی صادر کرد و به بزرگان قریش همچون ابوسفیان که اینک تسلیم شده بودند پناه داد.

 

نویسنده: مرضیه فاطمی

دیدگاه‌ها (2)

*
*

    سارا مهمان اردیبهشت ۸, ۱۳۹۹ پاسخ

    سلام- من میخام بدونم اشتیاقم رو روی چه مهارتی بزارم که در پیری و کهنسالی بتونه همدمم بشه؟

      مرضیه فاطمی مدیر کل اردیبهشت ۱۰, ۱۳۹۹ پاسخ

      این موضوع نیاز به خودشناسی دارد . نیاز دارد که ترکیبی از علاقه و استعداد و قابلیت درامد زایی انچه دوست دارید را پیدا کنید. و عمر خود را روی توسعه ان بگذارید.