
در سه مقاله گذشته به رازهای موفقیت افراد موفق پرداختیم در این مقاله به سه گام دیگر که شامل تخصص گرایی، شبکه سازی و برنامهریزی است می پردازیم.
گام دهم: همچون افراد موفق در زمینه کاری خود به تخصص برسید
در نظام اقتصادی درآمد شما به سه چیز وابسته است:
• چه کاری انجام میدهید؟
• آن کار را به چه خوبی انجام میدهید؟
• چقدر احتمال دارد که به سادگی فرد دیگری جایگزین شما شود.
استعدادهای خود را کشف و پرورش دهید
مایکل جردن بازیکن بزرگ بسکتبال زمانی گفت: ” همه استعداد دارند اما رسیدن به توانمندی به کار و تلاش فراوان احتیاج دارد. همانطور که در مقاله ی تبدیل علاقه به ثروت گفته ام ناپلئون هیل میگوید: کلید موفقیت در این است که کاری را که به واقع دوست دارید انجام دهید و بعد راهی بیابید که این کار زندگی خوبی را برای شما تدارک ببیند.
سعی نکنید فرد دیگری باشید
ماری پارکر فالت مشاور مدیریت میگوید: بهترین راه هدایت یک اسب، هدایت او در همان مسیری است که دارد حرکت میکند.” بهترین کاری که برای هدایت خود میتوانید انجام دهید این است که در مسیر استعدادهای طبیعی و علایق خود حرکت کنید. جیم کتکارت نویسنده و سخنران میگوید: “طبیعت خود را پرورش دهید” . و دی سلز میگوید: آرزومند آن مباش که چیزی جز آنچه هستی باشی بکوش در کمال آنچه هستی باشی. این نکتهی بسیار مهمی در موفقیت است. هر یک از ما با استعدادها و توانمندیهای خاص خودمان به دنیا آمدهایم و با دیگران متفاوت هستیم. بنابراین بهترین راه برای موفقیت ما راهی است که از ویژگیها و خصائص ذاتی ما میگذرد.
اگر لازم است شغل خود را تغییر دهید
بسیاری از ما خصوصاً در ایران زمانی انتخاب رشته میکنیم که این رشتههای تحصیلی را نمیشناسیم. خصوصاً اینکه مجبوریم بر اساس محدودیتهای کنکور و نمرهای که در آن کسب میکنیم تصمیم بگیریم. بسیاری اوقات انتخابهای ما وابسته به نمره قبولی ما در کنکور و شانس قبولی ما در یک رشته است. حتی اگر رتبهی خوبی کسب کرده باشیم، بیشتر تحت تأثیر جو موجود که یک رشته را خوب و آتیهدار و دیگری را بد و بدون آتیه معرفی میکند انتخاب رشته میکنیم. مثلاً اگر در رشته ی ریاضی هستیم
ترجیح اولمان مهندسی است چون این رشتهی بورسی است. اما متاسفانه، بسیاری هستند که پس از اینکه سالهای تحصیل را حتی با موفقیت پشت سر میگذارند متوجه میشوند که علاقه و استعدادشان چیز دیگری بوده است. برخی مشغول به کار میشوند و حتی درآمد خوبی دارند اما در عمق وجودشان یک نارضایتی هست و برخی دیگر هنوز کار مناسب ندارند. ما مجبور نیستیم کل زندگیمان را بر اساس رشتهی تحصیلی که در ۱۸-۱۹ سالگی انتخاب کردهایم بگذرانیم. ما مجبور نیستیم به صرف اینکه ۴ سال در دانشگاه عمرمان را صرف کرده و لیسانس گرفتهایم و یا حتی بیشتر در آن رشته ارشد و دکترا گرفتهایم باقی عمر خود را نیز در همان رشتهها بگذرانیم در حالی که آنها را دوست نداریم.
یک تغییر ساده می تواند کیفیت زندگی شما را متحول کند
کسی را میشناختم که در رشته ای لیسانس گرفته و کار میکرد و درآمد بسیار خوبی هم داشت. اما در وجودش یک خشم و ناراحتی نهفتهای وجود داشت که نمیتوانست با آدمهای اطرافش رابطه برقرار کند. منزوی و خشمگین بود و هیچ دوستی نداشت به جز یک دختر که دانشجوی پزشکی بود. عجیب اینکه با آن دختر خیلی معاشرت میکرد. تا اینکه متوجه شد که او تمامی این سالها دوست داشته که پزشک شود، اما به دلیل محدودیتهای کنکور روی این آرزوی خودش سرپوش گذاشته بود.
شاید حتی دلیل اینکه بین همهی افراد دیگری که آنها را پس میزد یک دانشجوی پزشکی را برای دوستی انتخاب کرده بود همین بود که آرزوی از دست رفتهی خود را در هم نشینی با او می دید. با اینکه حالا ۲۷ سال داشت اما ناگهان به ذهنش رسید که دوباره برای کنکور درس بخواند و تلاش کند که پزشکی قبول شود. او فکر کرد که اکنون که سر کار میرود توان این را دارد که هزینههای دانشگاه آزاد را بپردازد و اگر در دانشگاه دولتی قبول نشد میتواند به دانشگاه آزاد برود. این فکر و این آرزو در قلبش جرقهی امیدی زد و فهمید که تمام این سالها روی آرزویش سرپوش گذاشته بود.
به هر ترتیب این فرد که تنها یک اتفاق تازه در زندگیاش افتاده بود و آن اینکه تصمیم گرفته بود جهت زندگی خود را تغییر دهد بسیار پرانرژیتر و شادتر شده بود. او که قبلاً در چشمانش خشم و نفرت بود حالا در چشمانش برق امید و شادی بود. و توانست با اطرافیانش نیز ارتباطات دوستانه برقرار کند. من دیگر از او خبر ندارم و نمیدانم که اکنون در چه جایگاهی است اما میدانم که وقتی علاقه و رویایش را پیدا کرد، وقتی شجاعت پیدا کرد که مسیر زندگیاش را عوض کند چقدر احساسی که نسبت به خودش داشت، احساسی که نسبت به زندگی و آدمهای اطرافش داشت و خلاصه کیفیت زندگیاش بهتر شد.
برای توسعه فردی خود تلاش کنید
یکی از بهترین مشخصههای افراد موفق این است که تصمیم میگیرند هر تلاشی بکنند تا در کارشان در سطح عالی قرار بگیرند. همهی تلاش خود را بکنید تا در جمع ۱۰ درصد بالای حرفهی خود قرار بگیرید. کفش آهنین بپوشید و برای بهبود و رشد خود تلاش کنید. خود را برای سه تا پنج سال دیگر در نظر بگیرید و فرض کنید که یکی از پردرآمدترین افراد در صنعت خود هستید. از خود بپرسید که برای رسیدن به این مرحله چه باید بکنید؟ چه دانشهایی باید کسب کنید؟ چه مهارتهایی باید بدست آورید. و این دانش و مهارت را کسب کنید.
بزرگترین سوالی که باید از خود بپرسید
بزرگترین سؤالی که باید اکنون از خود بپرسید این است که: کدام تک مهارت است که اگر آن را رشد و توسعه دهم و به طرزی عالی انجام دهم بیشترین تأثیر مثبت را بر شغل و حرفهام به جا میگذارد؟ میتوانید پاسخ این سؤال را از رئیس، همکار و یا همسر خود بپرسید و روی حوزهای که ضعیف عمل میکنید کار کنید.
تلاش برای رشد فردی به شیوه دارن هاردی
دارن هاردی، مدیر مجله موفقیت امریکا، میگوید من هر مهارت و توانایی را که میخواهم بدست بیاورم و هر تغییری که میخواهم در زندگیام ایجاد کنم این کارها را انجام میدهم:
• ابتدا ۵ کتاب خوب در آن حوزه میگیرم و روزی سی دقیقه مطالعه میکنم.
• به یک فایل صوتی- تصویری گوش میدهم.
• در یک سمینار یا همایش در آن مورد شرکت میکنم.
مثلاً اگر هدف من موفقیت در زندگی مشترک است آن را به عنوان هدف قرار میدهم و برای بهبود آن از این سه روش استفاده میکنم. او این توصیه را به همهی افرادی که طالب رشد و موفقیت هستند توصیه میکند.
همین حالا اصلیترین حوزهای که در آن نیاز به رشد و بهبود دارید را مشخص کنید و از این ابزار برای رشد خود بهره ببرید.
اسیر گذشته ناموفق خود نشوید
در جریان یک بررسی که روی ۴۰۰ ثروتمند اول امریکا انجام شد پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کسانی که از دبیرستان اخراج شدند و در ردیف ۴۰۰ ثروتمند اول امریکا قرار گرفتند به طور متوسط ۳۳۳ میلیون دلار بیش از کسانی که دانشکده را به اتمام رساندند ثروت کسب کردهاند. بنابراین اگر در دوران مدرسه نمرهی خوبی کسب نکردهاید هرگز به این معنی نیست که درهای موفقیت به روی شما بسته شده و برای همیشهی زندگی خود با محدودیت روبرو هستید.
از ساده و کوچک شروع کنید
ضربالمثلی میگوید: یک کار ارزشمند ارزش آن را دارد که یک شروع بد داشته باشد. انتظار نداشته باشید وقتی کاری را شروع میکنید عالی و بینقص انجام دهید. ممکن است اولین کار شما به قدری خام به نظر برسد که در شما احساس بیکفایتی شرمندگی و خجلت ایجاد کند. اما این بهایی است که برای بهترین بودن باید بپردازید. این بهای موفق شدن است و باید آن را بپردازید.
بر روی کارهای مهم تمرکز کنید
در مطالعهای که در نشریه موفقیت امریکا انجام شده بود از ۱۰۴ مدیر خواسته شده بود که از بین بیست ویژگی کارمندان مهمترین ویژگی را انتخاب کنند. ۸۶ درصد این مدیران دو مؤلفه را به عنوان مهمترین ویژگی یک کارمند ذکر کرده بودند: اولی توانایی اهم فی الاهم کردن یا رعایت اولویتها بود یعنی انتخاب آنچه مهم است و کنار گذاشتن آنچه اهمیت کمتری دارد. و دومی توانایی به سرعت انجام دادن کارها. نکتهی مهم این گزارش این است که بسیاری از کارمندان پر کار و پر تلاش هستند اما کار مهم و کلیدی یا دست کم کاری که برای رئیس از اهمیت بیشتر برخوردار است را انجام نمیدهند. دقت داشته باشید که اگر روی انجام کارهای مهم تمرکز نکنید ممکن است شغل خود را از دست بدهید.
گام یازدهم: با اشخاص مناسب و افراد موفق معاشرت کنید تا …
سه دسته هستند که در انتخاب آنها و شیوه معاشرتتان با ایشان باید دقت کنید اول کسانی که در کسبوکار شما قرار دارند، دوم دوستان و خانواده شما و سوم افرادی که خارج از دایره شغلی و خانوادگی شما قرار دارند. بخش مهمی از هدفگذاری شما باید به انتخاب کسانی که در این سه دسته با آنها معاشرت میکنید و نیز شیوه ارتباط آنها مرتبط شود.
با عقابها پرواز کنید
دکتر دیوید مک کللند استاد دانشگاه هاروارد درباره ویژگی افراد به شدت موفق مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که رابطه و تماس با اشخاص مهم و سرشناس مهمترین عامل موفقیت آنها بوده است. زیگ زیگلار میگوید: اگر میخواهید با عقابها پرواز کنید نمیتوانید هم نشین بوقلمونها باشید. با افرادی معاشرت کنید که آنها را تحسین میکنید و دوست دارید مانند آنها باشید. با کسانی که وقتی به عنوان دوست به دیگران معرفی میکنید به آنها افتخار میکنید.
تقریباً هر پیشرفت و تحولی که در زندگی شما رخ میدهد تاثیری در اطرافیانی که با شما زندگی و یا کار میکنند بوجود میآورد و به همین ترتیب هم نشینی با افرادی که خوشبین، نتیجه گرا و مصمم هستند و خود از سطح متوسط به سطح عالی رساندهاند به پیشرفت شما نیز کمک میکند. اگر واقعاً جدی هستید و میخواهید به بهترین درجه برسید نمیتوانید با کسانی دمخور باشید که هیچ هدفی را دنبال نمیکنند. حال هر اندازه خوب و خوشایند که میخواهند باشند. خیلیها خصوصاً جوانان درگیر روابط بد میشوند و به دوستی با کسانی تن میدهند که نهایتاً باعث سقوط آنها میشوند. در انتخاب دوست و معاشران خود باید آیندهنگر باشید، باید معیارهای بلند داشته باشید و هرگز از معیارهای خود کوتاه نیایید.
شبکهسازی کنید
۸۵ درصد مشاغل و سمتهای بالا از روی شناخت داده میشود. هر چه اشخاص بیشتری را بشناسید و با افراد بیشتری در حوزه تخصص خود کار کرده باشید فرصتهای مناسبی به روی شما گشوده شده و شانس موفقیت شما بیشتر میشود. یک فرد در زمان و مکان مناسب میتواند درها را به روی شما بگشاید و در سالها کار و تلاش شما صرفهجویی کند.
بهترین راه برای شبکهسازی این است که کمیتههای مهم در حوزه صنعت خود را شناسایی کرده و عضو آنها شوید و داوطلبانه در آنها کار کنید. این فعالیتهای داوطلبانه و بدون حقوق به شما فرصت میدهد که با اشخاص مهم صنعت خود آشنا شوید و با آنها کار کنید.
افراد سرشناس و کسانی که در جامعه شاخص و برجسته میشوند را بشناسید و با آنها ارتباط برقرار کنید. حتی میتوانید به آنها نامه بفرستید و موفقیتشان را به آنها تبریک بگویید و یا برایشان یک کتاب و یا نشریه یا هر چیزی که علاقه دارید ارسال کنید. سازمانهای مرتبط با صنعت خود را شناسایی کرده و در جلسات آنها شرکت کنید و هر زمان لازم شد با آنها همکاری کنید.
در روابط با خانواده و دوستان خود دقت به خرج دهید
بنجامین دیزرائیلی میگوید: موفقیت در بیرون هر اندازه هم که زیاد باشد جبران ناکامی در منزل را نمیکند”. برای داشتن یک زندگی خانوادگی خوب و مناسب انرژی و زمان صرف کنید. وقتی زندگی خانوادگی شما خوب و سرشار باشد و روابط خانوادگی مستحکمی داشته باشید در کارهای دیگر نیز میتوانید موفق باشید اما وقتی در زندگی خانوادگی خود مسئله داشته باشید حواس شما پرت شده انرژی زیادی از شما گرفته میشود و روی کار شما به شدت تأثیر منفی میگذارد. اگر مجبورید برای کار خود زیاد وقت بگذارید و وقت کمتری برای خانواده داشته باشید به آنها بگویید و قول بدهید که وقتی از این دوران گذشتید جبران میکنید.
ما در یک پنجره یک بخش کامل را به همسرداری و رازهای موفقیت در زندگی مشترک اختصاص داده و مقالات و محصولات متعددی در این زمینه داریم. به شما توصیه می کنم که حتما در سایت ما عضو شوید و این مقالات را مطالعه کرده محصولات را تهیه کنید.
امت فاکس میگوید: ” اگر باید گستاخ باشید با غریبهها گستاخ باشید، اما با افراد خانواده بااخلاق و ادب برخورد کنید. ” با هر کس طوری رفتار کنید که انگار او مهمترین شخص زندگی شماست.
گام سیزدهم: برنامهریزی کنید
برنامهریزی یک ضرورت است
یکی از نشریات بر روی پنجاه شرکت یک بررسی را انجام داد. نیمی از این شرکتها چندین ماه قبل و حتی بیشتر از شروع عملیات خود برنامهریزی کرده بودند. نیمی دیگر از شرکتها بدون برنامهریزی دقیق قبلی وارد عمل شده بودند و با توجه به پیشامدهای روزانه تصمیمگیری و فعالیت میکردند. سه سال بعد پژوهشگران به سراغ شرکتها رفتند تا موفقیت و سوددهی آنها را بررسی کنند.
آنها متوجه شدند که شرکتهایی که کارشان را با مطالعه دقیق و برنامهریزی مکتوب شروع کرده بودند و همه جزئیات را لحاظ کرده بودند به مراتب از شرکتهایی که برنامهریزی نکرده بودند موفقتر بودند. کلیه شرکتهایی که برنامهریزی راهبُردی داشتند موفق بودند در حالی که بسیاری از شرکتهایی که این کار را نکرده بودند ورشکسته شده و صحنه فعالیت را خالی کرده بودند.
مهمترین کشفی که این پژوهشگران کردند این بود: آنها از بنیانگذار شرکتها پرسیدند که در جریان عملیات روزانه خود هر چند وقت یک بار به سراغ برنامه راهبُردی خود میروند. تقریباً در اغلب موارد کارفرمایان از چندین ماه قبل به برنامه راهبُردی خود مراجعه نکرده بودند! بله آنها به ندرت به خود برنامه مراجعه میکردند اما فرایند اندیشیدن از طریق عناصر کلیدی نقش حیاتی را در موفقیت آنها بازی کرده بود.
برنامه ریزی از نگاه ژنرال آیزنهاور
از ژنرال دوایت دی آیزنهاور بعد از حمله موفقیتآمیز به نورماندی در جنگ جهانی دوم درباره جزئیات فرایند برنامهریزی سؤال شد او گفت برنامهها بیفایده بود اما برنامهریزی ضرورت داشت. اسکات مک نیلی میگوید:” در شروع کارهای تجاری مجبورید که هر سه هفته یک بار همه فرضیههای قبلی خود را کنار بگذارید.”. از نخستین روزی که عملیات واقعی خود را شروع میکنید شرایط لحظه به لحظه تغییر میکند و دیری نمیپاید که برنامهها غیرقابلاستفاده میشود اما این فرایند برنامهریزی است که بیشترین اهمیت را دارد. الک مکنزی، متخصص مدیریت زمان، گفته است:” دست به کار شدن بدون برنامهریزی، زمینهساز اصلی همه شکستهاست.”
فواید برنامهریزی
برنامهریزی فواید زیر را دارد:
• برنامهریزی اندیشه را سازماندهی میکند و موجب میشود که ما تمامی مباحث اصلی مورد نیاز برای موفقیت را لحاظ کنیم
• برنامهریزی و اندیشه در جوانب، موجب صرفهجویی در زمان، پول و اشخاص مورد نیاز میشود
• برنامهریزی ارزیابی شده به شما کمک میکند که خطاها، اشتباهات و دامهایی که ممکن است در آن گرفتار شوید را پیشاپیش شناسایی کنید و برای آنها آمادگی داشته باشید
• برنامهریزی موجب میشود شما به نقاط ضعف برنامهی خود اشراف پیدا کرده برای آنها راه حلی بیابید
• برنامهریزی به شما فرصت میدهد فرصتهای مثبت و منفی احتمالی پیش رو را شناسایی کرده از آنها استفاده کنید
• برنامهریزی به شما امکان میدهد که انرژی و پول خود را روی تنها یک یا دو مورد متمرکز کنید و ذهن شما را از حواسپرتی روی مسائل متفرقه و در نتیجه اتلاف وقت و انرژی و سرمایه بر روی آنها بر حذر میدارد
• برنامهریزی مناسب و دقیق در ساعتها، هفته و ماها ابهام و سردرگمی و در نتیجه اشتباه و از دست رفتن پول و انرژی صرفهجویی میکند.
وارد شدن به یک کار آسانتر از خارج شدن از آن است
همیشه وارد شدن به هر فعالیتی آسانتر از خارج شدن از آن است. پس بیش از آنکه وارد هر فعالیتی شوید همه ابعاد آن را در نظر بگیرید و برای آن برنامهریزی کنید. توانایی شما در مکتوب کردن خواستههای خود، برنامهریزی و بعد اجرای این برنامه کلید موفقیت شخصی شماست. هر چه این توانایی را در خود تقویت کنید میتوانید در کوتاه مدت زندگی خود را متحول کنید. میتوانید به هدفهایتان دست پیدا کنید و به توانمندیهای بالقوه خود دست یابید.
چگونه یک برنامهریزی خوب داشته باشیم؟
برنامهریزی یک مهارت است که قابل کسب کردن است.
۱- روی کاغذ بیندیشید.
۲- تمام وظایف و فعالیتها را فهرست کنید
۳- اولویتها و توالیها را مشخص کنید. معلوم کنید که کدام کار اهمیت بیشتر و کدام اهمیت کمتری دارد. کدام باید اول و کدام دوم انجام شود. بیشترین وقت خود را روی عناصر کلیدی و پر اهمیت بگذارید
۴- نتایجی که از هر کار انتظار دارید را مشخص کنید. به چه انتظاراتی میخواهید برسید؟ در صورتی که به آن نتایج نرسید چه میکنید؟
۵- محدوده زمانی برای هر کار را مشخص کنید.
۶- اگر برنامهریزی برای یک کار گروهی است با کمک گروه، برنامهریزی را انجام دهید تا واقعبینانهتر باشد
۷- راهبُردی برنامهریزی کنید. اول مسائل اصلی را برطرف و بعد به سراغ مسائل بعدی بروید. مثلاً در حالی که هنوز برای فروش محصولاتتان برنامه نریختهاید به سراغ ثبت شرکت و اجاره دفتر و استخدام کارمند نروید چون در این صورت بعد از مدتی کار و هزینه به دلیل نداشتن برنامه فروش به شکست بر میخورید. اول برای مسائل کلیدی، حساس و تنگناهای بالقوه برنامهریزی کنید بعد سراغ سایر بخشها بروید.
۸- در تغییر برنامهی خود انعطاف داشته باشید. مرتب از برنامه، فعالیت، زمان و نتیجهی آنها بازخورد بگیرید و ببینید که کدام برنامهها موفق بودند و کدام شکست خوردند و مرتب آن را اصلاح کرده و بهبود بخشید نه اینکه آن را یک شکست تلقی کنید.
۹- اگر برنامه شما موفق نبود بر روی راه حل تمرکز کنید. اینکه چه کاری میتوانید انجام دهید تا مشکل حل شده و موانع برطرف شود
نویسنده: مرضیه فاطمی
لطفا به این مقاله امتیاز دهید و نظرات خود را برای ما بنویسید
از مطالب خوب و آموزنده تون واقعا متشکرم
بهترین های الهی سهم زندگیتون
با سلام.
از نظر لطف شما بسیار سپاسگزارم.
موفق و پیروز باشید