نحوه رفتار یک زن با خودش و با همسرش سهم بسزایی در کیفیت زندگی و همچنین در ایجاد مشکلات دارد. بسیاری از زنها هستند که خودشان آگاهانه یا ناآگاهانه با رفتارهایشان مرد خود را تضعیف کرده و شوهر بدی از او می سازند. برخی از این زنها از شوهر خود جدا می شوند و این بار با مرد خوبی ازدواج میکنند. اما خودشان به دلایلی ناخودآگاه شوهرشان را تبدیل به کسی مانند شوهر اول میکنند. این بسیار مهم است که قبل از هر چیز بدانیم که خودمان چه سهمی در کیفیت زندگی و شیوه برخورد مرد داریم. ما چه نقشی در اینکه شوهر ما خوبتر یا بدتر بشود داریم. در این مقاله بخشهایی از فیلم زن موفق در زندگی مشترک را که به بزرگترین اشتباه زنان در عشق و زندگی مشترک می پردازد انتخاب کرده و برای شما نوشته ایم.
بزرگترین اشتباه زنها در مقابل عشق و شوهر:
زنها بی وقفه از خودگذشتگی و محبت یک طرفه میکنند و خواسته های خود را مطرح نمیکنند.
بسیاری از زنها وقتی عاشق می شوند، ازدواج میکنند یا یک رابطه جدید را شروع میکنند آنقدر محبت میکنند و عشق می ورزند که لحظه ای درنگ و تامل نمیکنند تا ببینند خودشان هم در عوض چیزی دریافت میکنند یا نه.
مهم هم نیست که این زن در چه مرحله ای از ازدواج است. در آغاز آشنایی است یا سالها از ازدواجش گذشته است. چنین زنی در هر دوره ای از عشق و زندگی مشترکش که باشد به شیوه های مختلف همین رویه را تکرار میکند. مثلاً اگر یک دختر جوان است که تازه عشق خود را پیدا کرده است مرتب این اوست که ابراز عشق می کند، برنامه ریزی های هیجان انگیز می کند و به شیوه های مختلف سعی دارد عشق خود را نشان دهد.
و اگر زنی سالخورده و صاحب چندین فرزند است در قالب زحمت کشیدن بیش از حد در منزل، از خودگذشتگی در مقابل شوهر و فرزندانش، گذشتن از رویاها و آرزوها، گذشتن از برنامه های مورد علاقه و کارهای این چنینی این رفتار را نشان می دهد. اما متاسفانه زن با این رفتارها فقط زخم ها، دردها و رنجهای خودش را عمیقتر می کند و حتی لحظاتی که در کنار شوهرش است احساس تنهایی می کند.
متاسفانه خیلی از زنها هستند که در سفر زندگی یک تنه جلو می روند
و یک روز به خودشان می آیند و می بینند تمام سالها یک نفره قایق را پارو زده اند.
چرا زنها بی وقفه از خود می گذرند بدون آنکه عوضی دریافت کنند؟
پشت این رفتارهای مخرب زنان دلایل در ظاهر مثبتی هست که در اینجا به آن اشاره میکنیم:
۱- وابسته کردن مرد
برخی فکر می کنند باید آنقدر به مرد محبت کنند که او را به خودشان وابسته کنند تا دیگر نتواند بدون آنها زندگی کند. آنها فکر می کنند وابستگی همان عشق است. پاسخ ما این است که در اینصورت احساسی که مرد تجربه میکند عشق نیست بلکه اعتیاد است چیزی شبیه مصرف مواد مخدر. و متاسفانه در این حالت شوهرتان آنقدر شما را مصرف می کند تا تمام شوید و برود سراغ یکی دیگر.
۲- عاشق کردن مرد
اینگونه زنها نمی خواهند به مردان فرصت بدهند تا احساس واقعیشان را نسبت به آنها کشف کنند. در واقع آنها میخواهند مرد را عاشق خود کنند اما به خیال خود از حربه و حیله استفاده می کنند. آنها با محبتهای بی وقفه به مردان فرصت نمی دهند تا خودشان آنها را انتخاب کنند. آنقدر مرد مورد نظرشان را از عشق سرشار می کنند تا مرد فکر کند که عاشقشان شده است. اما در اصل پس از مدتی می فهمد که عاشق خود زن نیست بلکه عاشق محبتهایی است که زن به او کرده است و بنابراین یک روز آن زن را تنها میگذارد. و به این ترتیب زن بیش از پیش احساس طرد شدگی می کند.
۳- عاشق عشق نه عاشق مرد
برخی از زنها تشنه ایثار کردن و عشق ورزیدن هستند نه عاشق خود مرد.
۴- مقابله با احساس بی ارزشی درونی
اینگونه زنها در درون خود احساس بی ارزشی می کنند. فکر نمی کنند آنقدر ارزش داشته باشند که کسی به خودی خود و به خاطر خودشان عاشق آنها باشد. فکر می کنند باید خیلی محبت کنند تا لایق عشق یک مرد باشند. آنها فکر می کنند برای اینکه لایق عشق یک مرد شوند باید خیلی تلاش کنند. مثل وقتی برای پول در آوردن کار می کنند برای مورد عشق بودن هم باید کار کنند. احتمالاً به دلایلی که ممکن است در کودکی و شیوه بزرگ شدن آنها داشته باشد آنها خود را شایسته عشق نمیدانند و فکر میکنند باید کاری انجام دهند تا استحقاق آن را پیدا کنند.
اینکه انسان خود را لایق عشق و دوست داشته شدن نداند از جنبه های عزت نفس است. پیشنهاد می کنم حتما بخشهایی از سخنرانی خوشبختی در زندگی با افزایش عزت نفس را ببینید. در واقع هسته ی اصلی حرمت نفس این است که انسان خود را شایسته ی برخورداری از همه ی انچه خوب است بداند مثل عشق، خوشبختی، ثروت و موفقیت. همانطور که بارها گفته و تاکید کرده ام اگر ازدواج موفق بر یک پایه بچرخد آن پایه عزت نفس زن و مرد است.
۵- از خلوت با خود هراس دارند
از سکوت، خلوت و فاصله بیزازند. سکوت را با کلام پر میکنند و وقتهای خالی را سریعاً با برنامه پر می کنند . فاصله های ایجاد شده را با چسبیدن و رها نکردن مرد و دو دستی گرفتن او پر میکنند و جدایی مرد را با عشق و محبت بیشتر جبران می کنند. انگار از سکوت و خلوت و تنهایی می ترسند. از اینکه لحظاتی برای خودشان باشند و مردشان هم برای خودش باشد. از اینکه به او هم فرصت بدهند لحظاتی عشق او را درک کند، لحظاتی مسئولیتی به عهده بگیرد و حتی لحظاتی به این نتیجه برسد که نمی خواهد در این رابطه باشد. به نظرم اینگونه زنها از خلوت با خود هراس دارند.
چگونه این رفتارها دردسر ساز می شود؟
در نگاه اول ممکن است این ویژگی مثبت به نظر برسد و شاید حتی مرد هم از آن استقبال کند. شاید مرد در ابتدا از اینکه کسی بی وقفه به او محبت کند، از نیازهایش بگذرد و خواسته هایش را نگوید، خوشش بیاید. اما متاسفانه دردسرهای این ویژگی خیلی بیشتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. دیر یا زود نتیجه ی این رفتارهای مخرب هم به زن و هم به مرد بر میگردد.
۱- انزجار پنهان در پشت محبتها
گرچه در ظاهر زن خیلی محبت میکند اما در باطن هر چه میگذرد انزجارش از مرد بیشتر میشود. او از اینکه مرد مسئولیت هایی را به عهده نمی گیرد متنفر می شود. و از او کینه و نفرت به دل می گیرد. زن از اینکه مرد نیازهای او را نادیده می گیرد از او خشمگین می شود. متاسفانه او حتی زمانی که خواسته ها و نیازهایش را نمی گوید در عمق وجودش انتظار دارد که مرد آن ها را برآورده کند. و وقتی این اتفاق نمی افتد به جای اینکه اشتباه خود را بپذیرد تیر اتهام را به سمت مرد می گیرد. و مرد را به بی توجهی و غفلت و بی مسئولیتی متهم می کند.
این مقاله از محصول آموزشی زن موفق در زندگی مشترک را برگرفته شده است. اگر به این موضوع علاقه مند هستید توضیحات بیشتر در مورد محصول را اینجا ببینید.
۲- محروم کردن مرد از لذت ابراز عشق
مرد هم به عنوان بخشی از این عشق و پیوند دوست دارد که طعم عشق را بچشد و شیرینی ابراز آن را تجربه کند. مرد دوست دارد به شیوه خاص خودش، چه در قالب ابراز عشق زبانی، چه در قالب کمک کردن به زن و یا به عهده گرفتن مسئولیت، نقش خود را در این پیوند نشان دهد. وقتی زن همه مسئولیتها را به عهده می گیرد مرد را از این فرصت که کاری برای زن و برای زندگیش انجام دهد محروم می کند.
مردها دوست دارند که مسئولیت داشته باشند. آنها وقتی کار مفیدی برای زندگی انجام دهند احساس مفید بودن و ارزشمندی می کنند. آنها احساس رضایت و ارزشمندی خود را از مفید بودن و کاری کردن می گیرند. وقتی زن این فرصت را از آنها می گیرد باعث می شود احساس مذکر بودن مرد ارضا نشود. مرد احساس میکند بخشی از وجودش را گم کرده است و احساس انزجار کند. اگر می خواهید در مورد حد و مرز مسئولیت زن در زندگی زناشویی بیشتر بدانید حتما مقاله ی مسئولیت زن در رندگی مشترک را بخوانید
۳- نتیجه حقیقی: کشته شدن عشق مرد
مردها در این هنگام احساسات ضد و نقیضی از خود نشان می دهند. از یک سو تنبلی شان فعال می شود و احساس راحتی و خلاصی می کنند. به نظر می رسد که مسئولیتها را کامل به زن واگذار کرده و کنار کشیده اند. اما از دیگر سو احساس می کنند که در حقشان اجحاف شده و فرصتی به آنها برای ابراز وجود داده نشده است. وقتی همیشه زن است که جاهای خالی را پر می کند فرصت مهمی از مرد گرفته می شود. فرصت اینکه او هم برای عشق و زندگی کاری کندو در نهایت فرصت رشد از مرد گرفته می شود.
۴- خداحافظی مرد
نکته مهم و خطرناک این است: وقتی یک نمایش یک نفره را شروع می کنید، همسر شما هم نقش یک مسافر را بازی می کند و دیر یا زود از این رابطه بیرون میرود و شما را در کمال ناباوری تنها می گذارد.
بزرگترین اشتباه زنها این است که گاهی به قدری در تلاشند تا عشق خود را نشان دهند
که به خود فرصت نمی دهند ببینند که آیا خودشان دوست داشته شده اند.
چگونه از محبت یک طرفه دست برداریم و خود نیز مورد عشق باشیم؟
♥ دست از پارو زدن یک نفره بردارید. به شوهرتان نیز فرصت دهید تا جاهای خالی را پر کند، حتی سکوت و فاصله و جدایی. اجاز ه بدهید گاهی او برای آنها برنامه ریزی کند. مطمئن باشید با این کار او هم احساس مفید بودن و رضایت خواهد کرد.
♥ به یاد داشته باشید: شما نیاز ندارید که عشق را گدایی کنید. شما نیاز ندارید که برای داشتن عشق اینقدر تلاش کنید. مجبور نیسیتید اینقدر در تعقیب عشق باشید.
♥ همین حالا لیستی از پارو زدنهای تنهایی خودتان در زندگی بنویسید. کجاها در زندگی شما هست که سعی دارید جای خالی را پر کنید و فرصتی به همسر نمی دهید؟ کجاها هست که همیشه شما برنامه ریزی می کنید یا بیش از پیش کار می کنید؟ کجاها عشق گدایی می کنید.
♥ مطمئن شوید که همسرتان تنها منبع انرژی شما نیست. منابع انرژی دیگری را پیدا کنید. هویت مستقل خود را پیدا کنید. به این ترتیب فقط متکی به همسرتان نیستید. به این ترتیب می توانید سکوت و خلوت و فضاهای خالی را به کارهای دیگر اختصاص دهید این کار هم فشار بار احساسی را از دوش مرد زندگیتان بر می دارد و هم به شما آرامش و اطمینان خاطر می دهد.
♥ این جمله را به یاد داشته باشید:
صمیمیت حقیقی با انسانی دیگر، تنها در صورتی امکان پذیر است
که صلح و آرامش واقعی را در درون خودتان یافته باشید.
«آنجلا وازنیک »
♥ در این رابطه با همسرتان گفتگو کنید.
نویسنده: مرضیه فاطمی
منبع: این متن برگرفته از بخشهایی از محصول آموزشی “زن موفق در زندگی مشترک” می باشد.
این مقاله از محصول آموزشی زن موفق در زندگی مشترک برگرفته شده است. اگر میخواهید زندگی مشترکتان را متحول کنید اینجا را کلیک نمایید.
با سلام وتشکر من این مقاله بزرگترین اشتباه زن عاشق در عشق وزندگی مشترک را میخواهم دانلود کنم و برای برای کسی میخواهم بفرستم
با سلام و تشکر از شما
می تونید هم لینک ادرس مقاله رو اشتراک گذاری کنید.
اگر کسی رو در اطرافیانتون دارید که از این مساله رنج می بره حتما باید مشاوره بشه و روی عزت نفس و طرحواره های غلط از جمله طرحواره نقص و شرم و طرحواره ایثارش کار کنه.
برای این مورد می تونید زا مشاورین ما در سامانه مشاوره انلاین های اکسپرت کمک بگیرید . برای ورود به این سامانه روی لینک زیر کلیک کنید
fa.hiexpert.org
حقيقت رو گفتيد، حالا اينكه يك عده مرد نالايق اعتراض كنند به اين حقايق، مهم نيست. بايد به اين مردها گفت اگر خودخواهى هاى شما باعث از هم پاشيدن زندگيتون شده، اينجا ديگه حرفهاى بى منطق شما جايى نداره و اين نهايت نادانى يك مرد هست كه از ديدن اين راهكارها براى زنان، به وحشت مى افتند. اگر شما مردان عقلتان را به كار نيندازيد و منفعت و آرامش يكطرفه خود از زندگى را مساوى با آرامش زندگى مشترك بدانيد، همچنان بايد از واقعيت و از راهكارهاى روانشناسان و مجامع علمى بترسيد و خشمگين باشيد. مردهاييكه دوست دارند زنها در استثمارِ روحى و مادى آنها باشند، قطعا از اين راهكارها ميترسند و آنرا عامل از هم پاشيدگى زندگى ميدانند چون آن چيزى كه شما خواهان استمرار آن هستيد زندگى نيست! استثمار و بهره كشى روحى و ماديست و به اين دسته از مردان بايد گفت: افكار خودخواهانه و استثمارگرانه راه به جايى نميبرد به جاى اينكه بياييد اينجا و به اين مطالب روانشناسانه اعتراض كنيد، برويد به همسرتان با نگاه و كلام و عمل،محبت و عشق بورزيد، طورى كه نشان دهيد او بهترين و مهمترين فرد زندگى شماست، كه در اينصورت شعله عشقى كه مى افروزيد اول خودتان را گرم ميكند! و بعدبه همسرتان انرژى ميدهد طورى كه از لطف و خدمت به شما خسته نخواهد شد.. همسر شما دشمن شما نيست! زندگى شماست زندگى خود را عاشقانه نگه داريد و لذت ببريد
با سلام و تشکر
پیشنهاد می کنم سایر زنها و مردها هم تجربه خودشون رو در این قسمت به اشتراک بگذارند.
در چند روز گذشته چند خانم با ما تماس گرفتند و مشکل آنها شبیه مورد این مقاله بود. هر دوی آنها 20 سال زندگی خود را تقدیم مرد کرده بودند و حتی کارت حقوقشان دست خودشان نبود. یکی می گفت که بعد از 20 سال همسرم خانه خریده و انتظار داشتم که فقط یک تعارف بکند که با توجه به اینکه در این سالها با هم خرج زندگی را داده ایم نصف آن را به تو می دهم، و می گفت که خودم را آماده کرده بودم که اگر تعارف کرد جواب رد بدهم! اما حتی یک تعارف هم نکرد. و همه را به نام خودش زد. و حالا افسردگی گرفته ام. و احساس میکنم کل زندگی را باخته ام و هیچ انگیزه ای برای زندگی و کار ندارم..
زن دوم هم می گفت که 20 سال پا به پای همسرم کار کرده ام و با هم زندگی را ساخته ایم و از خودم و همه خواسته هایم گذشته ام. حالا بعد از 20 سال متوجه شدم که همسرم پنهانی خانه گرفته و با یک زن دیگر رابطه دارد و حالا افسردگی گرفته ام.
این صحبتهایی که اینجا شده بر اساس واقعیتهای زندگی است. افراط در عشق و محبت و از خودگذشتگی به همان اندازه خطرناک است که تفریط. و وقتی در یک زندگی نقشها عادلانه توزیع نمی شود بالاخره یکی از پا در می آید و روح زندگی در او رنگ می بازد .پیشنهاد می کنم حتما مقاله " ازخودگذشتگی زن آتش زیر خاکستر زندگی" رو مطالعه کنید.
ممنون از پاسخ امیدوارم موفق باشید
به نظرم در این مقاله جای مرد رو با زن جا به جا نوشتید و این مرد هست که بدون اینکه در مقابل محبت و خدمات و.... چیزی ببیند همیشه زیاده خواهی های زن که به واسطه نکات دقیقی که امثال شما و اربابهای غربی تون بهشون آموزش می دید یاد گرفته اند. واقعا از اینکه این عمل رو جهت نابودی خانواده ها استفاده می کنید متاسفم...
سلام و تشکر بابت دیدگاهتون. ممنون که با ذکر دیدگاهتون به من فرصت دادید که یک سوتفاهم بزرگ رو برطرف کنم .
در دیدگاه شما دو نکته هست که باید بهش بپردازم. اول اینکه فرمودید جای مرد و زن جابجا شده در این مقاله و دوم اینکه فرمودید این متنها منجر به نابودی خانواده ها میشه.
در مورد این دو نکته باید بگویم به طور کلی برخی انسانها اعم از مرد یا زن هستند که طرحواره ایثار دارند. اونها به معنای واقعی مثل یک شمع می سوزند برای خدمت به دیگرانی که لزوما براشون ارزش قائل نیستند. و حتی این مساله صرفا در مورد عشق هم نیست. ممکنه یک فرد در طول دوران تحصیل به اطرافیان سرویس بده، پس از تحصیل در شغل به مدیران و همکاران سرویس بده. موقع ازدواج به همسر، بعد به فرزندان و بعد حتی به عروسها و دامادها و نوه ها ..
و این طور افراد به طول طبیعی هم جذب کسانی می شوند که به نوعی شیره ی آنها رو بنوشند و شیر آنها را بدوشند چون طرحواره ایثار دارند.
حالا این موضوع در عشق هم هست. مرد و زن هم ندارد حقیقتا. اما شاید بتوان گفت در بین زنان این روحیه خدمتگزاری بیشتر است. کما اینکه کنار حرفهای بعضی زنها که بشینی انگار یک خشم و عقده در درون خودشان دارند و می گن که عمرشون رو پای شوهر و بچه ها گذاشتن و هیچی برای خودشون ندارند، نه هویت مستقلی نه موفقیت مستقلی نه درآمد مستقلی و ..
هدف من از بیان این نوشته این نبود که خدمتی که مردها در طول زندگی به زنها می کنند را نادیده بگیرم. یا اینکه چشمم را به روی زنهایی که شوهرانشان را می دوشند ببندم و انها را تحسیی کنم.
همچنین هدف من این نیست که زنان و مردان را از گذشت در طول زندگی مشترک باز دارم. بلکه گذشت در زندگی لازم است و در طول زمان گاه زن و گاه مرد باید برای یکدیگر گذشت به خرج بدهند. اما هدف من در این نوشته تمرکز بر آن دسته از زنان خاصی است که ابتدا از همه چیز خودشان برای شوهر و فرزندان می گذرند و بعد در درون خودشان دچار نفرت و کینه و بعض و خشم نسبت به مرد می شوند و نهایتا ان نفرت و بعض و خشم آتش به جان زندگی شان می زند و زندگی خانوادگی شان را از هم می پاشد در حالی که اگر از همان ابتدا در گذشت کردن و سرویس دادن جانب تعادل را نگه می داشتند یک رابطه ی پایدار و پویا در خانواده داشتند.
اگر یکی دیگز از مقالاتی که در مجله راز منتشر کرده ام و در سایت هم هست با عنوان "ازخودگذشتگی زن آتش زیر خاکستر زندگی" شاید بیشتر متوجه این موضوع شوید.
هر چند این موضوع فقط برای زنان نیست. به طور کلی هر انسانی که بیش از حد به دیگران سرویس بدهد، و از خودش بگذرد نهایتا به تهی بودن می رسد و دامن آن تهی شدن هم خودش را می گیرد هم اطرافیانش را. یک انسان سالم هم برای خودش حق قائل است هم برای دیگران. به جایش از خودگذشتگی می کند و به جایش هم از حق خویش دفاع می کند.
امیدوارم پاسخم گویا بوده باشد. و از ایجاد سوتفاهم برای اطرافیان پیشگیری کند .
بنظرم این مطلبتون فقط کمک میکنه ی زندگی از هم بپاشه تا اینکه بخواد کمکی باشه واسه رو ب بهبودی یک مشکل😩😐
با سلام خدمت شما.
پیشنهاد می کنم حتما مقاله از خودگذشتگی زنان آتش زیر خاکستر زندگی رو حتما بخونید .
زندگی های زیادی هستند که دقیقا به خاطر از خودگذشتگی بیش از حد زن از هم پاشیده اند. اما به هر ترتیب یک زن قبل از اینکه بخواد تغییری در مورد رویه ی ارتباطیش با همسرش اتخاذ کنه باید روی عزت نفسش کار کنه. چون ارتباط با همسر یک سری تکنیک از پیش تعیین شده نیست. اما وقتی عزت نفسش رو تقویت کرد اون وقت بصیرت کافی برای اینکه در هر شرایطی بهترین تصمیم و بهترین رویه در ارتباط با شوهرش چیه رو پیدا می کنه