در این مقاله به بخش دوم از تحقق اهداف که در ارتباط با احساس خوشبختی است می پردازیم. اگر بخش اول را نخوانده اید می توانید از لینک زیر بخوانید:
گام چهارم: ارزشهای خود را مشخص کنید
یکی از مهمترین ویژگی های رهبران و افراد موفق و این است که میدانند چه کسی هستند، برای چه زندگی میکنند و چه باوری دارند و چگونه به خوشبختی می رسند. در حالی که سایر اشخاص درباره هدفها، ارزشها و ایده آلهای خود اطلاعات چندانی ندارند. ارزشهای شما ریشه و هستهی شخصیت شماست. ارزشهای شماست که باورها، شخصیت و رفتارهایتان را شکل میدهد. شخصیت انسان مشابه نمودار زیر از ۵ سطح تشکیل شده است:
شکل۱-سطوح پنجگانه شخصیت
پنج سطح شخصیت انسان
ارزشهای شما درونی ترین و هسته ای ترین بخش وجود شماست. ارزشهای شما باورهایتان را شکل میدهد مثلاً اگر ارزشهای شما محبت و نیکی کردن به دیگران باشد باور شما هم این است که جهان محل نیکی و محبت است و انسانها هم خودشان به دیگران نیکی میکنند و هم نیکی و محبت را دوست دارند. اما اگر ارزش شما بدست آوردن قدرت به هر قیمتی باشد در آن صورت باور شما اینست که شما و دنیا وقتی ارزشمندید که شما به قدرت برسید و همه انسانها هم به دنبال قدرت هستند و حاضرند شما را برای قدرت قربانی کنند. در این هنگام نظام باورهای شما به کل تغییر میکند. از سوی دیگر باورها، انتظارات ما را شکل میدهد.
انعکاس باورها در زندگی ما
وقتی ما باور داریم که جهان جای خوبی است و مردم خوب هستند انتظار داریم که رخدادهای خوب برای ما اتفاق بیفتد و مردم خیرخواه ما باشند ولی در حالت دوم دنیا محل جنگ و نزاع است و مردم هم جنگجویان و رقبایی هستند که برای قدرت با من می جنگند. انتظارات ما نگرش ما را شکل میدهد. مثلا در حالت اول نگرش من نسبت به کسی که با من دوستی میکند این است که او برای نیکی و محبت و خیرخواهی به من نزدیک شده اما در حالت دوم نگرش من میتواند این باشد که او برای سوء استفاده از من و رسیدن به قدرت به من نزدیک شده است. نگرش ما رفتارهای ما را شکل میدهد.
وقتی من نسبت به خودم، دنیا و انسانهای اطرافم خیرخواه هستم رفتارهای توام با عشق و محبت نشان میدهم اما وقتی زندگی را محلی برای تصاحب قدرت میدانم، رفتارهایی از خود نشان میدهم که ممکن است به قیمت قربانی کردن دیگران تمام شود. به همان ترتیب که ارزشها رفتار ما را میسازند، رفتار ما نیز بیانگر ارزشهای ما هستند.
شکل۲-فرایند تجلی یافتن ارزشها در رفتار
عزت نفس چیست؟
میزان عزت نفس خوشبختی را تعیین میکند. عزت نفس یعنی اینکه من چقدر خودم را دوست دارم و برای خودم ارزش قائل هستم. چقدر خودم را شایسته خوشبخت شدن و موفق بودن میدانم. عزت نفس خود ایده آل من را مشخص میکند. اینکه در ذهنم چه تصویری از خود ایده آلم دارم، از خودی که دوست دارم اینگونه باشد. در ذهنم چه تصویری ازخودم، ارزشها، اهداف، رفتار، شخصیت و منشم دارم.
پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید: عزت نفس و کیفیت زندگی ما، حکایت مرغ و تخم مرغ
راه افزایش عزت نفس
نکته ی اصلی اینجاست که هر چقدر رفتارهای من با ارزشهای من سنخیت داشته باشد، یا بعبارتی فاصله من و خود ایده آلم کمتر باشد عزت نفس من بیشتر شده و در نتیجه حس رضایت، شادی و خوشبختی من افزایش خواهد یافت. هر چه رفتارهای من از ارزشهایم فاصله بگیرد و بعبارتی شخصیت واقعی من از خود ایده الم فاصله بگیرد، من احساس منفی ناراحتی و نارضایتی از خود را تجربه میکنم. به این ترتیب عزت نفس من کاهش یافته و احساس خوشبختی من نیز کاهش می یابد.
رابطه عزت نفس، خوشبختی و نظام ارزشی
زندگی همخوان با ارزشهای راستین راه اصلی رسیدن به عزت نفس است. هر گاه که در زندگی خود استرسی احساس کردید از خود بپرسید :” در چه زمینه ی ارزشهای درونی ام را رعایت نکرده ام.” به خود قول دهید که از همین امروز تلاش کنید شخصیت منسجم و یکپارچه ای برای خود بسازید. قول بدهید که با خودتان و ندای درونتان صادق باشید و دست از خودفریبی بردارید. پایه و اساس بیدار کردن عظمت درونیتان این است که به ندای درونتان اعتماد کنید. این ندا از سوی قدرتهای بالاتر و متعالیتر هدایت میشود. با خود و دیگران صادق باشید و شخصیت منسجمی را از خود نشان دهید تا کیفیت زندگی خود را افزایش دهید.
شکل۳- چرخهی خوشبختی
کلید خوشبختی
کلید خوشبختی این است که رفتارهای بیرونی شما با ارزشهای درونی شما مطابقت داشته باشد. از این رو قبل از تعیین اهدافتان باید ارزشهای خود را بشناسید. هر اقدامی که با ارزشهای درونی شما متضاد باشد در درون احساسهای منفی ناخشنودی، عدم رضایت، ناراحتی، بدبینی، استرسی و حتی خشم را تولید میکند. استیون کاوی میگوید پیش از آنکه بخواهید با سرعت از نردبان ترقی بالا بروید باید مطمئن شوید که نردبانتان به دیوار مناسبی تکیه کرده است. بنابراین اولین و مهم ترین وظیفه شما در راه رسیدن به خوشبختی این است که با صداقت و شفافیت ارزشهای خود را روشن کنید و خود را به پیروی از آنها متعهد نمایید.
شکل۴- چرخهی عدم خوشبختی
گام پنجم: هدفهای خود را مشخص کنید
سوالهای زیر را از در محورهای زندگی شخصی، کاری، مالی، جسمی و معنوی خود بپرسید:
اصلی ترین دغدغه ها و نگرانی های شما چیست؟
اصلی ترین علایق و رویاهای شما چیست؟
اگر بدانید تا شش ماه دیگر بیشتر زنده نیستید وقت خود را صرف چه کاری میکنید؟
اگر بدانید در راه رسیدن به خواسته های شما هیچ محدودیتی وجود ندارد چه هدفی را بر میگزینید؟
اگر بدانید هرگز شکست نمیخورید چه راهی را انتخاب میکنید؟
اگر بخواهید در دنیای خود و دیگران تفاوتی ایجاد کنید چه کاری میکنید؟
اکنون سه هدف اصلی که در حوزه زندگی خانوادگی، کاری، مالی، سلامتی جسمی و معنوی دارید را بنویسیدو از آن یک هدف اصلی و عمده انتخاب کنید که ویژگی های زیر را داشته باشد: شخصی باشد، شفاف و واضح باشد، قابل اندازه گیری باشد، قابل حصول باشد و منطبق با سایر اهداف، رویاها، دغدغه های و علایق باشد.
گام ششم: باورهایتان را تغییر دهید تا دنیایتان تغییر کند
تنها چیزی که میان یک شخص و آنچه او برای زندگیش میخواهد قرار دارد، اراده دست به کار شدن و ایمان به باور امکان پذیر بودن این خواسته است(ریچارد ام دووس)
دکتر ویلیام جیمز، استاد دانشگاه هاروارد، در سال ۱۹۰۵ گفت:
” بزرگترین انقلاب در نسل من کشف این نکته است که اشخاص با تغییردادن برداشتهای ذهنی خود میتوانند دنیای بیرونشان را متحول سازند”.
شاید بزرگترین موفقیت در قرن بیستم در زمینه توانمندی انسان کشف تصویر ذهنی بود. تصویر ذهنی مشابه برنامه اصلی کامپیوتر ذهن شما عمل میکند و دستاوردهای شما در زندگی را کنترل و تعیین میکند. تصویر ذهنی جمع همه باورها، نگرشها، احساسات و عقاید شما درباره خودتان و دنیایتان است که در طول زمان و بسیاری اوقات به غلط در ذهن شما ایجاد شده است.
بدترین باورها …
بدترین باورها، باورهای خود محدود کننده هستند. بسیاری از انسانها باورهای منفی نسبت خود دارند و هوش، استعداد، توانمندی، خلاقیت، و یا مهارتهای خود را کمتر از آنچه هست ارزیابی میکنند. در حالی که بسیاری از این باورها به غلط از اطرافیان ما، از مربیان مدرسه، از والدین و سایرین به ما رسیده و حقیقت ندارد. به یاد داشته باشید که افرادی مثل اینشتین و ادیسون در کودکی به اشتباه مورد قضاوت قرار گرفتند و مربیان مدرسه آنها را افرادی بی هوش میدانستند. به استناد مقاله ای در مجله فورچون در زمینه ناتوانی های یادگیری در تجارت، بسیاری از مدیران برجسته ۵۰۰ شرکت متعلق به این مجموعه در کودکی کودن ارزیابی شده بودند.
اگر باورهای خودمحدودکننده را باور کنید، حتی اگر واقعیت نداشته باشند، ناخودآگاه به گونه ای رفتار میکنید که آنها را به واقعیت مبدل کنید. غلبه بر باورهای خودمحدود کننده بزرگترین مانع شما در راه موفقیت است. اما نکته مهم اینست که این باورها اکتسابی هستند و شما میتوانید آن ها را تغییر دهید.
چگونه بر باورهای خود محدود کننده غلبه کنیم؟
خیلی ها معتقدند که باورهای ما ریشه در تجارب کودکی داشته و در ذهن نیمه هشیار یا ناخودآگاه ما ثبت شده است. به همین دلیل به سادگی قابل تغییر نیست. در مقاله ی تغییر باورها مشخصا به این مسئله پرداخته ام که چرا ذهن در مقابل تغییر باورها مقاومت می کند. گفته ام که چه می شود که باورها همچون پنجره ای می شود که ما از آن به دنیای بیرون نگاه می کنیم. در حقیقت باورها به گونه ای همه ی ورودی های ذهن ما را کنترل میکند. ما تمایل نداریم چیزی غیر از آنچه باور داریم را ببینیم و بشنویم چه رسد به اینکه بپذیریم. با این اوصاف چگونه می توان باورها را تغییر داد؟
یکی از اصلی ترین روشهای تغییر باورها هیپنوتیزم کردن خود با استفاده از فایلهای خود هیپنوتیزمی است. این فایلهای صوتی که به آن فایلهای هیپنوتراپی سابلیمینال یا برنامه ریزی ذهن نیز گفته می شود به شیوه ای اسرار انگیز باورهای مثبت را جایگزین باورها منفی می کند. در واقع این فایلها از تکنیک قفل کردن ذهن هشیار یا خودآگاه ما استفاده می کند. و زمانی که ذهن هشیار ما فعال نیست باورهای جدید را جایگزین می کند. اگر دوست دارید با شیوه ی اسرار انگیز کار خود هیپنوتیزمی آشنا شوید مقاله ی سابلیمینال چیست؟ تغییر باورها به شیوه ی ناآگاهانه را مطالعه کنید. هم چنین می توانید از محصولات خود هیپنوتیزمی ما برای موفقیت، غلبه بر اضطراب و افسردگی، روابط موفق و افزایش عزت نفس استفاده کنید.
برای مطالعه بخش سوم مقاله کلیک کنید: رسیدن به هدف – بخش ۳
نویسنده: مرضیه فاطمی
مدرس عزت نفس
سلام با تشکر از مطالب خوبتون سعی کردم عضو شوم ولی ممکن نشد
با سلام
احتمالا یک بار عضو شده اید و وقتی دوباره ایمیل و نام کاربری خود را داده اید به دلیل تکراری بودن خطا داده است.
با عرض سلام وتشکر از مطالب بسیار عالی شما. اگر امکان پرینت مطالب بالا امکان داشت بسیار بسیار عالی بود. ممنون از لطف شما