یک پنجره برای بهتر زیستن

هفت گام تبدیل علاقه به ثروت- قسمت دوم

ذهن فقر و ثروتمند

گام سوم: پرورش ذهن ثروتمند 

فقر و ثروت از ذهن فقیر و ذهن ثروتمند ناشی میشوند. اما نکته اینجاست که ذهنیت فقیر به راحتی و بی هیچ تلاشی ایجاد میشود. اما ذهنیت ثروتمند نیازمند کاشته شدن و آبیاری است. ساده است که به هر مشکلی که بر میخوریم با بی مسئولیتی، با عذر و بهانه و با نالیدن و شکایت کردن ذهنیت فقیر را در خود گسترش دهیم. اما برای داشتن یک ذهنیت ثروتمند باید تلاش کنیم.

ذهن مشابه یک ایستگاه رادیویی

دنیا پر از نیروهای ناملموس و نامرئی است که با چشم دیده نشده و درک آن سخت است اما وجود دارند. نیروی جاذبه ی زمین یکی از این نیروهاست. نیروی اندیشه نیز یکی از همین نیروهاست که انسان با همه ی علم و آگاهی اطلاع چندانی از نیروی ناملموس آن ندارد. ذهن انسان مشابه گیرنده و فرستنده ی امواج رادیویی است. یک گیرنده‌ی رادیو وقتی در یک فرکانس خاص تنظیم شده باشد تنها امواجی را دریافت میکند که در همان فرکانس ارسال شده اند. بنابراین گیرنده ها و فرستنده های رادیویی برای ارسال و دریافت اطلاعات باید روی فرکانس مشخص و یکسانی تنظیم شوند. همین موضوع دقیقاً در مورد ذهن نیز صدق میکند.

ذهن ما مشابه یک ایستگاه رادیویی است که متناسب با اینکه روی چه فرکانسی تنظیم شده است ارسال و دریافت دارد. اگر فرکانس ذهنمان روی درد و رنج و فقر تنظیم شده باشد فقط آن را به جهان صادر میکنیم و فقط همان را نیز دریافت میکنیم و اگر روی ثروت تنظیم شده باشید فقط آن را به جهان سفارش داده و فقط آن را دریافت میکنیم. در رابطه با ذهن سه محور اصلی قابل بحث است: فرستنده، گیرنده و محرک ذهن

ایستگاه فرستنده ی ذهن: ذهن نیمه هشیار

ذهن نیمه هوشیار ( ضمیر ناخودآگاه) ایستگاه فرستنده مغز است که به کمک آن ارتعاشات فکری پخش میشود. ذهن نیمه هشیار مشابه آرشیوی که برای ذخیره سازی پرونده ها استفاده میشود، به ذخیره ی افکار، احساسات و باورهای ما در گذر زمان میپردازد. ذهن نیمه هوشیار باورها، افکار و احساسات را بدون توجه به ماهیت آنها در خود نگه میدارد. بنابراین میتوانید نسبت به آن منفعل بود و یا فعالانه اندیشه هایی را در آن ریخته و برنامه ریزی کرد که در راه تبدیل علاقه به معادل فیزیکی آن، ثروت، به ما کمک کند.

ذهن نیمه هوشیار بین ذهن محدود انسان و ذهن فراهوشیار ارتباط برقرار میکند. شما میوانید به راحتی ،برنامه ،اشتیاق و هدف خود را به آن منتقل کنید تا به شما در تبدیل آن به ثروت کمک کند. ذهن نیمه هوشیار شب و روز فعال است و بیکار نمی نشیند، اگر شما آگاهانه و فعالانه در آن اشتیاق و میلی نکارید، او به هر اندیشه ای که به آن وارد شود واکنش نشان میدهد و زندگی شما را شکل میدهد. اگر تا کنون برای برنامه ریزی آن اقدام نکرده اید باید بگویم که تاکنون تحت تاثیر آن بوده و بر اساس آنچه بدون آگاهی شما وارد ذهنتان شده زندگی کرده اید. در انتهای این مقاله و نیز مقاله ی روشی اسرارانگیز برای تغییر باورها به شیوه های برنامه ریزی ذهن پرداخته ایم.

ایستگاه گیرنده ی ذهن: ذهن فراهوشیار، تصور خلاق و یا حس ششم

 تصور خلاق یا حس ششم:

ایستگاه گیرنده است که میتواند ارتعاشات فکری که توسط دیگر ذهن ها پخش میشود و نیز اندیشه های ذهنی نیمه هوشیار خود شخص را دریافت کند.

حس ششم:

حس ششم بخشی از ذهن نیمه هوشیار است که مشابه یک گیرنده عمل میکند و در دریافت و الهام ایده ها، افکار  برنامه ها به انسان کمک میکند. به کمک حس ششم میتوانید از بروز خطر آگاه شده و از آن اجتناب کنید. میتوانید فرصتهای مطلوب را پیش بینی کنید و از آن به سود خود استفاده نمایید. حس ششم آن دسته از ارتعاشات فکری است که انسان را از آینده خبر میدهد. این آگاهی خصوصاً زمانی فعال میشود که فرد تحت تاثیر انگیزه ها و تحریکهای فوق العاده و غیرمتعارف است.

تقویت حس ششم

هر موقعیت اضطراری که احساسات را برانگیزاند و موحب شود که جریان نبض بیش از حد نرمال افزایش یابد حس ششم را فعال میکند. یکی از راههای بیدار کردن این منبع الهام تصور جلسه با افراد موفق و بزرگی است که الگوی شما هستند. هرگاه در مسئله ای به مشکل برخوردید خود را در جلسه ای با بزرگانی که رای و نظرشان را قبول دارید تصور کنید و نظر آنها را جویا شوید. با این کار ذهن نیمه هشیار خود را به سوی الهام گرفتن از افراد موفق باز کنید. با این کار ذهن شما به روی ایده ها، افکار و دانشی که به کمک حس ششم به شما میرسد بازتر خواهد شد.

برای تقویت حس ششم خود میتوانید از مراقبه و توسعه درونی ذهنتان استفاده کنید. به عنوان مثال شیمیدان فردریش ککوله زمانی که درگیر حل معمای ترکیب شیمیایی مولکول‌های بنزن بود  خواب دید که شش اتم دست‌های یکدیگر را گرفته حلقه تشکیل داده و می‌رقصیدند و اینگونه بود که به کشف ساختار حلقوی مولکول‌های بنزن دست یافت. این همان تصور خلاق است، همان گیرنده ی ذهن است همان چیزی است که ناپلئون هیل در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید از آن به عنوان “فراست لایتناهی” یاد میکند و برخی دیگر آن را “فراهوش” می نامند ، خلاقیت، کشف، الهام و شهودی که به دلیل عشق، اشتیاق و انگیزه ایجاد میشود.

تخیل:

دستاوردهای امروز ما نتیجه تخیل و در نتیجه ایده‌های انسانهای گذشته بوده است، کسانی که روزی سفر به فضا و ارتباطات گسترده ی جهانی امروز در شبکه اینترنت را تخیل کردند و به آن دست یافتند. گرچه در پس تمامی ایده ها دانش تخصصی نهفته است اما دانش تخصصی براحتی قابل حصول است و نقش اصلی تر متعلق به ایده است که زاییده و نتیجه‌ی پرورش قوه تخیل است.  تخیل بر دو نوع است: تصور خلاق و تصور مصنوعی.

تصور مصنوعی

به ترکیب مفاهیم، ایده ها و برنامه های گذشته به شکلی تازه میپردازد و به چیز تازه ای که قبلا نبوده را خلق نمیکند. این ذهنیتی است که اغلب مخترعین از آن استفاده میکنند.

تصور خلاق

ذهنیتی است که به واسطه ی آن انسان با فراهوش خود ارتباط برقرار میکند، ایده های جدید به او منتقل میشود، الهامات قلبی و درونی دریافت میکند و با ذهن نیمه هوشیار سایرین ارتباط برقرار میکند. هر چه بیشتر از ذهن خلاق استفاده کنیم فعال تر میشود. رهبران بزرگ صنعت، هنرمندان، موسیقیدانان، شعرا و بسیاری از انسانهای بزرگ از این تصور خلاق استفاده کرده اند.

انسانهای مولد و تولید ثروت

دانا زوهر در کتاب سرمایه معنوی، ثروتی که می توان با آن زیست افرادی که از تصور خلاق برخوردارند را انسانهای مولد می داند و مولد بودن را در رده ی ۵+ جدول انگیزه های انسانی قرار میدهد. به گفته ی او مولد بودن که یک نشانگر ویژه‌ی خلاقیت است زاییده­ ی عشق و اشتیاق است. به عنوان مثال اینشتین عاشق ریاضیات و نیوتن عاشق کشف و جستجوی جهان هستی بود. این عشق و اشتیاق موجب می شود که انسان‌های مولد با خلاقیتشان بازی کنند، و از کارشان لذت ببرند. انسانهای خلاق یا مولد راهبردهایی دارند که بر پایه یادگیری و اکتشاف و بر پایه ی بازیگوشی است، آن‌ها می­گویند “چه می­شد اگر” و سپس به تحقق آن “اگر” می­پردازند. آن‌ها به سادگی ریسک می کنند.

انسان‌های مولد سنت­های نو و الگوهای نو خلق می­کنند. آن‌ها عاشق ناشناخته­ ها هستند و به سمت آن کشیده می‌شوند. ذهن خلاق آن‌ها موجب می­شود که به چیزها شکل تازه بدهند. شاعر­ آلمانی راینر ماریا ریلکه به این‌گونه افراد لقب این‌ها ” زنبور شکوفه­ های نامرئی هستند” را داده است، به این معنی که انسان‌های مولد نکتارهایی که برای دیگران نامشهود است را جمع کرده و یک چیز مشهود برای دیگران خلق می­کنند. بسیاری از نام­های بزرگ همچون پیکاسو که ما از هوش ­انسانی و تاریخ هنری می‌شناسیم از انسان‌های مولد بوده‌اند. دانشمندان بزرگی چون نیوتن، اینشتین و برخی از تاجران بزرگ امروز انسان‌های مولد بوده ­اند. استیو جابز، هنری فورد، بیل گیتس و ریچارد برانسون نیز از این دسته انسان‌های مولد بوده ­اند.

میخواهم کتاب  “سرمایه معنوی، ثروتی که میتوان با آن زیست” تهیه کنم. برای تهیه کتاب کلیک کنید: سرمایه معنوی

تصور خلاق اولین قدم خلق ایده و تولید ثروت

انسان تا چیزی را در اندیشه خلاق خود نبیند نمیتواند خلق کند. انگیزه فکری به کمک نیروی تخیل و تصور میتواند به برنامه تبدیل شود. اگر این تصور و تخیل تحت کنترل در بیاید، میتواند از آن برای ایجاد برنامه هایی برای نیل به موفقیت و رسیدن به هدف بهره برد. انگیزه های فکری برای اینکه به معادل پولی تبدیل شودن باید از مسیر تخیل و تصور عبور کرده و با ایمان و اعتقاد همراه شوند.

تمرین عملی:

برای شروع از تصور مصنوعی استفاده کنید. شما با استفاده از این قوه میتوانید علاقه و دانش تخصصی خود را به معادل پولی آن تبدیل کنید. همین حالا علاقه و میل خود را بصورت یک طرح روی کاغذ بیاورید. وقتی میل، علاقه و ایده ی خود را روی کاغذ می‌آورید، برایتان روشن و ملموس میشود و میتوانید طرحی عملی برای آن بریزید. با این کار شما گام نخست را برای تبدیل علاقه به ثروت برداشته اید. بار دیگر تاکید میکنم. از همین نقطه شروع کنید. از تصور مصنوعی و تخیل بهره ببرید و روی کاغذ بنویسید که چه میخواهید و سریعاً طرحی برای آن بنویسید.

پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید: ۱۰ نکته پایه ای برای رسیدن به آزادی مالی

ارزش ایده

به یاد داشته باشید که ایده هیچ قیمت مشخصی ندارد. شما که خالق یک ایده هستید تعیین کننده ی اارزش ایدهرزش و قیمت آن هستید. مثال از کسانی که تنها با یک ایده ثروتمند شدند زیاد است. به عنوان مثال خانم شکوه السادات هاشمی تولید کننده حشره کش امحا کسی که بدون تحصیلات شیمی و استفاده از فرمولاسیون خاص، برای از بین بردن سوسکهای خانه ی خودش به صورت تجربی ترکیبی غیرسمی پیدا کرد که باعث میشد سوسکها از تشنگی به آب‌راهها رفته و از بین بروند، محو شوند و حتی جسدشان هم باقی نماند.

فروش ایده

برخی نیز هستند که ایده های خود را به دیگران میفروشند تا آنها مسئولیت تولید آن را به عهده بگیرند. به عنوان مثال فرمول ساخت نوشابه های کوکاکولا یک ایده بود که توسط یک پزشک روستایی به یک داروفروش فروخته شد. داروفروش در ازای آن ایده پس انداز تمام عمر خود را داد و امتیاز آن را گرفت. ایده ای که اقتصاد منطقه ی جنوب آمریکا را متحول ساخت و میلیونها نفر را به کار گرفت.

مهمتر از همه این را به یاد داشته باشید که ایده ها خصوصاً برای دیگران ناملموس هستند. ماهیت ایده ها به این شکل هستند که جز در ذهن خالقشان، تا خلق نشوند ممکن است برای دیگران نامفهوم باشند و از این رو مطرح کردن زود هنگام آن با دیگران ممکن است به دلسردی و عدم همراهی دیگران ختم شود. اما وقتی شما ایده ای را خلق کرده و پرورش دهید آنها به شما قدرت و تحرک بخشیده و شما را با خود به جلو میبرند.

محرکهای ذهن: ایمان، باور، احساسات مثبت و منفی و تلقین

ذهن انسان اگر تحریک شود بهتر میتواند ارتعاشات موجود در اطراف خود را دریافت کند. این کار بوسیله احساسات مثبت و منفی انجام میشود. بعبارت دیگر احساسات ارتعاشات فکری را افزایش میدهند. عشق، هیجانات جنسی، و تلقین از عوامل محرک ذهن است که شدت و سرعت این ارتعاشات را بیشتر میکند.

ایمان

ایمان چیزی است که به انسان حیات و به زندگی او معنا می بخشد. ایمان برای انسان هدف و رسالت می‌سازد و او به او برای حرکت، انگیزه و قدرت می‌بخشد. ایمان مبنای همه ی اعجازها و ریشه ی همه ی پیروزی هاست. هر انسانی که با ایمان در راه هدفش حرکت کند به اندازه و بلکه بیشتر از ده نفر توان و قدرت حرکت دارد و می تواند سدهای غیرممکن را از جا برکند. ایمان قدرت میبخشد همان قدرتی که بواسطه ی آن گاندی، کسی که به لحاظ مبانی ظاهری قدرت مانند پول، سرباز و جنگ افزار هرگز با رقبای خود برابری نمیکرد، توانست ۲۰۰ ملیون نفر را متحد و یکسو کند و کشورش را از چنگال بزرگترین امپراطوری آن زمان رها سازد.

ایمان به پیشرفت و موفقیت

ایمان حالتی از ذهن است که از برنامه های عمده ی فکر و اندیشه بر میخیزد. برخی ذهنشان را با موفقیت و برخی با شکست، برخی با ثروت و برخی با فقر پرورش داده اند. به همان اندازه که ایمان و باور که برخواسته از اندیشه های مثبت است، سازنده است، اندیشه های منفی نیز مخرب هستند. همان پدیده ای که میلیونها نفر در کره ی خاکی را به فرو ناکامی دجار کرده است و مردم  ندانسته آن را به بخت بد نسبت میدهند.

تقویت ایمان و امید به موفقیت

نکته ی مثبت اینکه ایمان با دعا، تلقین، تکرار و برنامه ریزی ذهن نیمه هشیار قابل تقویت است. از دعا کردن برای ارائه درخواستتان به درگاه لایتناهی، برای ایجاد امید و آرامش و برای برنامه ریزی ذهن نیمه هشیار بهره ببرید. وقتی دعا میکنید ایمان داشته باشید که خداوند خواسته ی شما را برآورده میکند و خود را از هرگونه احساس منفی ترس و تردید تهی کنید. بواسطه ی تکرار و تلقین میتوانید ذهن نیمه هوشیارتان را فریب دهید و بر خلاف نظام باورهای او به خواسته هایی فراتر از تصورتان دست یابید.

افکار و احساسات

افکار آمیخته با  احساسات و هیجانات محرک ذهن نیمه هوشیار است. افکاری که با احساس و هیجان همراه شوند مشابه بذری هستند که در زمینی کاشته و رشد میکنند. اگر افکار و احساسات شما با افکار منفی و ترسهایی همچون ترس از فقر، ترس از انتقاد، ترس از بیماری، ترس از دست دادن عشق و دیگر ترسها همراه شود، مشابه بذر آفت است اما اگر اندیشه ی مثبتی را در ذهن بکارید و با تکرار و تقویت آن را آبیاری کنید این یک بذر میتواند هزار بذر دیگر تولید کند، به این ترتیب ذهن شما برای رسیدن به موفقیت یکسو و یکپارچه میشود و قدرتی شگرف به شما میدهد.

افکار آمیخته به احساسات محرک ذهن

وقتی افکار با احساسات همراه میشود با سرعت بیشتری بر ذهن نیمه هشیار و در نتیجه بر رفتار ما تاثیر میگذارد. تکانش های هیجانی مشابه مایه خمیر ترش در نان است که باعث میشود افکار ما از حالت انفعالی به حالت فعال تبدیل شود. از اینروست که تکانش های فکری که با احساس همراه هستند به شدت قدرتمندتر از تکانشهای فکری صرفی که از استدلال سرچشمه گرفته اند، عمل میکنند.

مسیر فقر و مسیر ثروت

مسیرهای منتهی به ثروت و فقر مشابه دو رودخانه در دو مسیر متضادند. کسی که در مسیر فقر حرکت میکند نمیتواند به ثروت برسد. احساسات و افکار مثبت قایقهایی هستند که ما را در رودخانه ثروت حرکت داده و به سرعت به سمت ثروت میبرند و به همین طریق احساسات و افکار منفی ما را به سمت فقر میبرند. فقر و ثروت اغلب با هم جای خود را تغییر میدهند. برای اینکه فقر جای خود را به ثروت بدهد باید برنامه ای دقیق اجرا شود اما برای فقیر شدن نیازی به برنامه نیست.

فقر گستاخ و بی رحم است و راحت می آید اما ثروت ترسو و خجالتی است و باید به سمت آن رفت، آن را جذب کرد و برای بدست آوردنش مداومت به خرج داد. نکته ی مهم اینست که احساسات منفی به سادگی و بی هیچ دخالتی با تکانش های فکری ما در هم می آمیزند اما احساسات مثبت را باید آگاهانه و از طریق تلقین و تکرار به ذهن نیمه هشیار تزریق کرد.

هفت احساس عمده ی مثبت

میل و اشتیاق

ایمان

عشق جنسی

دلگرمی

تخیل

امید

هفت احساس عمده منفی

ترس

حسادت

تنفر

انتقام

حرص و طمع

خرافات

خشم

احساسات مثبت و منفی نمیتوانند بطور همزمان ذهن شما را اشغال کنند. این وظیفه ی شماست که کاری کنید که تنها احساسات مثبت در ذهن شما وجود داشته باشند. در خود عادت داشتن احساسات مثبت را ایجاد کنید.

تلقین

مانند بادی که میتواند یک کشتی را به شرق و یکی را به غرب بکشاند، افکار غالب ذهنی میتواند شما را به قعر مشکلات و یا به اوج خوشبختی و تعالی بکشاند. و همه چیز به این بستگی دارد که اندیشه ی خود را چگونه به کار می بندید. شما میتوانید اندیشه هایی جدید در ذهن خود بکارید. میتوانید با قدرت تلقین، و تکرار اندیشه ای که با احساس همراه است اشتیاق، میل و علاقه ی خود را به معادل فیزیکی آن – ثروت-  تبدیل کنید.


استفاده از تلقین برای برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه

روزی دو بار هدف خود را برای کسب پول بخوانید و خود را بگونه ای تصور کنید که به آن دست یافته اید. با این کار ذهن ناخودآگاه خود را فریب میدهید. ذهن نیمه هوشیار به افکاری که با احساس و هیجان همراه هستند واکنش میدهد از اینرو باید وقتی خود را در این حال تصور میکنید احساسات خود را به خوبی تجربه و حس کنید. حس لذت، شادکامی، آرامش، آزادی، رهایی، امنیت و هر حس مثبت دیگری را که دارید به خوبی حس کنید. زمانهای صبح پس از خواب و شب قبل از خواب زمانهای بسیار خوبی برای این تمرینات هستند.

چون در این زمانها امواج مغزی آلفا بیشتر از سایر زمانهای روز است و ذهن آمادگی به پرواز درآمدن در سرزمین خیال را دارد و میتواند بدون خودمحدودسازی و خودسانسوری به رویاها و اهدافش فکر کرده و آنها را تجسم کند. دقت داشته باشید که ذهن نیمه هوشیار هر دستوری را که با ایمان، باور و عمل به او داده شود میپذیرد اما لازم است که این دستورات بارها و بارها به شکل تکرار ارائه شوند تا در ذهن نیمه هوشیار جای بگیرند. با این تصورات ذهن خود را فریب دهید و کاری کنید که باور کند که میتواند این پول را بدست آورد و بتواند شما را برای اقدام کردن و گام عملی برداشتن در راه کسب ثروت یاری کند بی آنکه در مقابل شما کارشکنی کند.

در زمانی که روی ذهن نیمه هشیار خود کار می کنید لازم نیست فکر استدلالی خود را بیدار کنید و به راهکارهای عملی فکر کنید بلکه همین که احساسات و هیجانات خود را بیدار کنید او را برنامه ریزی کرده اید و سپس در گامهای بعد که شامل برنامه ریزی سازمان یافته و گامهای عملی است میتوانید از ذهن استدلالی و نیز از تفکر خلاق خود، از دانش تخصصی و از مهارتها و مداومت خود بهره ببرید. راهکارهای عملیاتی و اقدامات در ادامه گفته خواهد شد اما این مرحله تنها بر روی ذهن نیمه خودآگاه کار میکند. در اینجا خبری از ذهن استدلالی، اما و اگرها، شایدها، محدودیت ها و غیره نیست بلکه فقط تصور و تخیل است، احساس و هیجان مثبت است، تجربه ای آغازین از موفقیتهای پیش روست.

تلقین به خود با فایلهای هیپنوتراپی سابلیمینال 

فرض کنید در حالت عادی میخواهید به خودتان صفت خوبی را تلقین کنید که یک عمر عکس آن را پذیرفته اید. تلقین ساده نخواهد بود. ذهن شما مقاومت خواهد کرد. بنابراین باید راه بهتری برای تلقین یافت. یکی از بهترین و موثرترین ابزارهای تلقین به خود فایلهای هیپنوتراپی سابلیمینال هستند. خوبی این روش این است که ذهن ما در مقابل تلقین مقاومت نمی کند.

در این روش شما در هنگام صبح یا شب که امواج الفا بیشتر است یا هر زمان دیگری از روز دراز می کشید و به فایلهای صوتی گوش می دهید. سپس شما وارد هیپنوتیزم شده و بدون اینکه آگاهانه متوجه باشید باورهایی به شما تلقین می شود. اگر علاقه مند هستید که با این شیوه آشنا شوید مقاله ی زیر را بخوانید: سابلیمینال چیست؟

ما در وب سایت یک پنجره با یک فناوری پیشرفته فایلهای صوتی برنامه ریزی ذهن را تولید کرده ایم. در حال حاضر فایلهای خود هیپنوتیزمی افزایش عزت نفس، مقابله با افسردگی ، مقابله با اضطراب ، موفقیت و روابط موفق در سایت قرار گرفته که به سادگی قابل دانلود است. در زیر می توانید جزئیات بیشتر این فایلها را مشاهده کنید.  به زودی فایلهای مربوط به  رفع مشکلات خواب، لاغری و اعتیاد نیز در سایت قرار خواهد گرفت.

نویسنده: مرضیه فاطمی

دیدگاه‌ها (0)

*
*